دکتر پیمان دوستی

محیط گرایی لاک

لاک استدلال کرد که شخصیت انسان ها را غالبا محیط های اجتماعی آنها و بویژه آموزش و پرورش شکل می دهد. نقطه آغاز نظریه لاک، رد اندیشه های فطری در انسان بود. لاک می گفت صحیح تر آن است که ذهن انسان را لوحی سفید تصور کنیم و بر این باور باشیم که همه چیز از محیط به ذهن وارد می شود. لاک بعدها این بیان را قدری تعدیل کرد. اگرچه تجربیات بشر از محیط ناشی می شود، شخص می تواند طی زمان، از طریق تامل بر افکار و باورهایش نیز یاد بگیرد. لاک همچنین دریافت که در انسان ها، برخی عواطف درونزاد و برخی تفاوت های ذاتی وجود دارد. اما در کل، لاک معتقد بود محیط است که ذهن را شکل می دهد. او تاکید داشت تاثیر محیط، بویژه در سال های اولیه دوران کودکی، بسیار نیرومند است.

بسیاری از افکار و احساسات مارا تداعی ها (associtations) به وجود می آورند. بیشتر رفتار ما با تکرار (repetition) به وجود می آید. ما با تقلید  (imitation) نیز می آموزیم. سرانجام و از همه مهم تر، ما از طریق پاداش (reward) ، و تنبیه (punishment) فرا میگیریم.

فلسفه تربیتی لاک

خویشتن داری (self control)، لاک معتقد بود که هدف اصلی تعلیم و تربیت خویشتن داری است. اگر می خواهیم کودکان منظبت بار آیند باید از همان ابتدا با آنها جدی باشیم زیرا از بین بردن عادات اولیه، دشوار است.

باید تنها به رفتارهای منطقی کودکان پاداش دهیم و همواره از تایید رفتارهای غیر منطقی و زیاده طلبی آنان خودداری کنیم. لاک با تنبیه بدنی (physical punishment) مخالف بود. این تنبیه، تداعی های نا مطلوبی را موجب می شود. تنبیه بدنی اغلب بی نتیجه است. تنبیه فعالیت ذهن را متوقف می کند و آنگاه به جای کودکی نا منظم، با موجودی افسرده و غمگین سروکار خواهید داشت. بهترین پاداش ها، تحسین و تعریف و بهترین تنبیه، عدم تایید است. لاک معتقد بود که اگر بتوانید در کودکان عشق به محبوب بودن را به وجود آورید، آنگاه خواهید توانست آنها را هر طور که می خواهید، تربیت کنید و آنها به تمام فضلیت ها عشق خواهند ورزید. لاک برای شجاعت (courage)، ارزش قایل بود. مشکل این است که کودکان، ترس های بسیاری را فرا می گیرند. لاک معتقد بود می توانیم این ترس را با نزدیک کردن تدریجی کودک به منبع ترس میتوانیم از بین ببریم. لاک توصیه کرد که کودکان را در برابر درد، به صورت آرام و تدریجی مقاوم بسازیم.

ویژگی های خاص کودکان (children’s special characteristics). بحث لاک درباره بی فایده بودن آموختن مقرراتی که فراتر از درک کودک است، موضوع جدیدی را به نظام تربیتی او وارد کرد.

آموزش تحصیلی (academic instruction) . آموزش وقتی بیشترین تاثیر را دارد که کودکان از آن لذت ببرند. لاک بر ضرورت بهره گیری از کنجکاوی طبیعی کودک تاکید کرد. وی گفت که کودکان یادگیری را برای یادگیری انجام می دهند.

منبع: خلاصه ای از نظریه های رشد کرین و روان شناسی رشد لورا برک

پیمان دوستی

۱۷ فروردین ۱۳۹۴

طبیعت گرایی رمانتیک روسو

(( انسان، آزاد به دنیا می آید، اما همه جا در زنجیر است))

روسو با لاک همداستان بود که کودکان با بزرگسالان متفاوت هستند. اما روسو معتقد بود کودکان ظرف خالی یا لوح سفید نیستند. بلکه شیوه های احساس و تفکر خاص خود را دارند زیرا کودکان مطابق با طرح طبیعت رشد می کنند. او برای به وجود آوردن یک فرد سالم به هیچ وجه نیروهای محیط، بویژه محیط اجتماعی اعتقاد نداشت. به جای آنکه برای آموزش شیوه های درست فکر کردن به کودکان شتاب کنیم، باید به آنان فرصت دهیم تا قابلیت های خودشان را به کمال برسانند. باور او در مورد طرح زمینه طبیعی برای رشد سالم، سنت رشد گرایی را در روان شناسی به وجود آورد. طغیان روسو بر ضد جامعه از زندگی شخصی او نشات گرفت.

انسان ها طبیعتا خوب هستند و می توانند بر اساس احساسات خود انگیزشان با خوشبختی زندگی کنند اما نیروهای اجتماعی آنها را به بند می کشند. امیل، کتاب مهم روسو درباره رشد و تعلیم و تربیت کودک است. روسو نظام فئودالی و کلیسا را مورد اعتراض قرار می داد.

نظریه روسو درباره رشد

رشد کودک طی چهار مرحله اصلی به پیش می رود.

مرحله یک: نوباوگی (infancy) تولد تا حدود دو سالگی. جهان را مستقیما از طریق حواسشان تجربه می کنند. از اندیشه ها یا منطق هیچ نمی دانند و تنها لذت و درد را تجربه می کنند. ما با وسواس اشتباهات آنها را اصلاح مي كنيم اگر چه كودكان به مرور زمان تكلم خود را اصلاح خواهند كرد.

مرحله دو: کودکی (childhood) از دو تا دوازده سالگی. استقلال جديدي به دست مي آورند،  مي توانند حرف بزنند، خودشان غذا بخورند، به اطراف بدوند،  صاحب نوعي استدلال می شوند. تفكر آنها هنوز تجسمي و حسي می باشد.

مرحله سه : اواخر کودکی، از حدود ۱۲ تا ۱۵ سالگی . انتقال بين كودكي و نوجواني، قدرت جسماني بيشتر، در حوزه شناخت پيشرفت پيدا مي كنند. هنوز قادر به تفكر محض در مسائل نظري و موضوعات كلامي نيستند. كودكان پيش اجتماعي اند، يعني به آنچه براي خود لازم و مفيد است توجه مي كنند. از کارکردن با اشیا فیزیکی لذت می برند و از طبیعت یاد می گیرند و دنیای کتاب و جامعه، برای آنان بیگانه است.

مرحله چهارم: نوجوانی. با بلوغ به موجود اجتماعي تبديل مي شود. نوجواني تولد ديگر را تجربه مي كند. وضعيت جسماني تغيير و  تغييرات احساسي از درون آغاز مي شود. تغيير خلق، عصباني شدن مكرر، آشوب هاي ذهني پيوسته، در حضور جنس مخالف از خجالت سرخ، از احساسات جنسي آگاه مي شود. خود كفا نيست و جذب ديگران مي شود. مي تواند به مفاهيم انتزاعي بپردازد.

به عقیده روسو این مراحل بر اساس برنامه طبیعت با توالی ثابت روی می دهند.

روش تربیتی روسو

كودكان به هيچ وجه به راهنمايي بزرگسالان نياز ندارند. همچنان نبايد اجازه داد تا كودكان نظرشان را بر ما تحميل كنند. فقط زماني چيزي را براي كودك مهيا كنيد كه كودك تمايل ذاتي به داشتن آن شي داشته باشد ولي هرگز اجازه ندهيد كه شما را به هوس خود وادار كند.
هرگز كودك را به كاري وادار يا رفتارهاي او را اصلاح نكنيد. چنين اعمالي موجب ترس و اضطراب كودكان مي شود.
وقتي از كودكان بخواهيد چيزهايي را ياد بگيرند كه فراتر از توان آنهاست تنبل و بي انگيزه مي شوند.

جامعه با چنان سرعتي تغيير مي كند كه واقعا نمي توان پيش بيني كرد چه دانشي براي آينده كودك مفيد خواهد بود. وسواس ما درباره آينده بزرگترين دامهاست، يعني اينكه با عجله چيزي به كودكانمان بياموزيم كه تصور كنيم سودمند خواهد بود. عجله نكنيم و به كودكان فرصت دهيم تا به شيوه هايي كه براي آنان طبيعي است خودشان آنچه را بايد فرا بگيرند.

رشد بر اساس برنامه زماني زيستي و به گونه اي درونزاد پيش مي رود كه آن را رسش زيستي مي نامند. كودكان بايد به دور از تاثيرات مخرب جامعه فكر كنند و بنابراين روسو اعلام كرد كه خواست طبيعت اين است كه كودكان جدا از اجتماع زندگي كنند حتي اگر اين اجتماع بيشتر بداند. بزرگسالان كودكان را برده مقررات اجتماعي مي كنند. روسو بر تفكر مستقل اهميت قائل است و معتقد است كودكان مي توانند راه خود را در اجتماع پيدا كنند.

منبع: خلاصه ای از نظریه های رشد کرین و روان شناسی رشد لورا برک

پیمان دوستی

۱۷ فروردین ۱۳۹۴

بررسی شخصیت

هرکسی شخصیت دارد. شخصیت به شما کمک کرده است تا تجربیات خود را شکل دهید. تمام موفقیت های شما تا به امروز، انتظاراتی که برای آینده دارید، تحت تاثیر شخصیت شما و شخصیت افرادی که با آنها تعامل می کنید، قرار دارد. تصمیمات متقابل که زندگی قضاوت شونده و قضاوت کننده را شکل می دهند، هربار که با موقعیت اجتماعی رو به رو می شویم که نیازمند تعامل کردن با افراد جدید است صورت می گیرند. تعداد و نوع موقعیت هایی که دوست دارید در آنها مشارکت کنید نیز به وسیله شخصیت شما تعیین می شود. برای مثال اینکه آیا معاشرتی باشید یا خجالتی.

شخصیت به قدری پیچیده است که نمی توان به این سادگی آن را توصیف کرد، زیرا افراد در موقعیت های مختلف و با افراد متفاوت، بسیار پیچیده و تغییر پذیر هستند.

جایگاه شخصیت در تاریخ روان شناسی

بررسی هشیاری

وونت عمیقا تحت تاثیر روش علوم طبیعی قرار داشت و سعی می کرد آن را در مورد مطالعه ذهن اجرا کند. او فقط آن دسته از فرایندهای ذهنی را مورد مطالعه قرار داد که تحت تاثیر محرکهای بیرونی قرار داشت و آزمایشگر می توانست آنها را دستکاری کند.

بررسی رفتار

جنبش واتسون به نام رفتارگرایی (behaviorism) با تمرکز وونت بر تجربه هشیار مخالف بود، او باور داشت که اگر قرار بر این است که روانشناسی علم باشد، فقط باید بر جنبه های ملموس ماهیت انسان تمرکز کند، چیزی که بتوان آن را دید، شنید، ثبت کرد و اندازه گرفت.

رفتار گرایی تصویری ماشینی از انسان ها به عنوان دستگاه های منظمی که به طور خودکار به محرکهای بیرونی پاسخ می دهند، ارایه می دهد. افراد را به عنوان نوعی ماشین سکه ای در نظر می گیرند: محرکها وارد می شوند، و پاسخ های مناسب که از تجربه گذشته آموخته شده اند، بیرون می ریزند. در این دیدگاه شخصیت چیزی نیست به جز انباشت پاسخ های آموخته شده یا نظام های عادت، تعریفی که بعدها اسکینر (روانشناس آمریکایی) ارایه داد.

بررسی ناهشیار

زیگموند فروید نظام خود را روان کاوی  (Psychoanalysis)نامید. روان کاوی و روان شناسی اصطلاحات مترادف یا قابل جایگزینی نیستند. او نظریه شخصیت خود را بر پایه مشاهده بالینی بیمارانش به وجود آورد. آنچه را که بیمارانش درباره احساسات و تجربیات گذشته واقعی و خیالی خود به او گفتند به طور خلاق تعبیر کرد.

بررسی علمی شخصیت

در اواخر دهه ۱۹۳۰، بررسی شخصیت عمدتا از طریق آلپورت رسمیت و نظام یافت.

ما علاوه بر دیدگاه های روان کاوی و رفتار گرایی درباره چند دیدگاه دیگر صحبت می کنیم. رویکرد عمر، که معتقد است شخصیت در طول عمر ما به رشد کردن ادامه می دهد. رویکرد صفت، که معتقد است بیشتر شخصیت ما ارثی است. رویکرد انسان گرا،  بر توانمندی ها، مزیت ها، آرزوهای انسان و تحقق یافتن استعداد ما تاکید دارد و رویکرد شناختی، به فعالیت های ذهنی هوشیار می پردازد.

تعریف های شخصیت

هر وقت از واژه من استفاده می کنیم، مقاصد خود را بررسی کنیم، می توانیم برداشت خوبی از معنی شخصیت داشته باشیم. وقتی می گویید من، در واقع، هر چیزی را در مورد خودتان خلاصه می کنید، تمایلات و نفرتها، ترسها و مزیتها، قوتها و ضعفها. واژه من همان چیزی است که شما را به عنوان فردی مجزا از دیگران توصیف می کند.

دیگران چگونه ما را در نظر می گیرند

شخصیت (personality) از واژه پرسونا آمده که به نقاب هنرپیشه ها اشاره دارد. شخصیت به ویژگی های بیرونی و قابل رویت ما اشاره دارد، آن جنبه هایی از ما که دیگران می توانند بببینند. شخصیت یعنی آنچه به نظر می رسد که باشیم جنبه قابل رویت منش فرد، به صورتی که بر دیگران تاثیر می گذارد است.

ویژگیهای پایدار و قابل پیش بینی

شخصیت نسبتا پایدار و قابل پیش بینی است. شخصیت می تواند با توجه به موقعیت، تغییر کند، اما به طور کلی در برابر تغییرات ناگهانی مقاوم است. رویکرد تعاملگرا، می گوید، برای توجیه کردن کامل ماهیت انسان، باید صفات شخصی بادوام و پایدار، جنبه های متغییر موقعیت، و تعامل بین آنها در نظر گرفته شوند.

ویژگی های منحصر به فرد

شخصیت مجموعه ای از ویژگیهای با دوام و منحصر به فرد است که امکان دارد در پاسخ به موقعیت های مختلف، تغییر کند.

مسایل قومی و جنسیتی در شخصیت

گرچه نظریه پردازان، اهمیت نیروهای اجتماعی و محیطی را در شکل دادن به شخصیت تا اندازه ای قبول دارند، اما تاثیر جنسیت و پیشینه قومی را نادیده گرفته یا به حداقل رسانده اند.

روانشناسی میان فرهنگی

تاثیر نیروهای فرهنگی بر شخصیت، به طور گسترده ای در روان شناسی تایید شده است. روان شناسی میان فرهنگی به این نتیجه انجامید که شخصیت توسط تاثیرات ژنتیکی و محیطی شکل می گیرد. از جمله مهم ترین مورد دوم، تاثیرات فرهنگی است.

ارزیابی در بررسی شخصیت

ارزیابی شخصیت، زمینه عمده کاربرد روانشناسی در مورد مسایل دنیای علمی است.

مفاهیم پایایی و اعتبار

پایایی (reliability)، عبارت است از تداوم پاسخ به وسیله ارزیابی. اگر آزمون یکسانی را در دو روز مختلف انجام دهید و دو نمره بسیار متفاوت بگیرید، این آزمون را نمی توان پایا دانست، زیرا نتایج آن بی ثبات هستند.

اعتبار (validity)، به این موضوع اشاره دارد که آیا یک وسیله ارزیابی، آنچه را که قصد دارد، ارزیابی می کند. آیا یک آزمون هوش واقعا هوش را ارزیابی می کند؟

روش های ارزیابی

  • پرسشنامه های خود سنجی یا عینی
  • شیوه های فرافکن
  • مصاحبه بالینی
  • روش های ارزیابی رفتار
  • روش های نمونه گیری از فکر و تجربه

ارزیابی برای مقاصد تشخیصی و درمانی نباید صرفا بر یک روش تنها استوار باشد.

آزمون های شخصیت خود سنجی

پرسشنامه خودسنجی (self report inventory) به این صورت اجرا می شود که از افراد می خواهند با جواب دادن به سوال هایی درباره رفتار و احساساتشان در موقعیت های مختلف، در مورد خودشان گزارش دهند. این آزمون ها موادی را در بر دارند که به نشانه ها، نگرش ها، تمایلات، ترس ها و ارزش ها مربوط می شوند.

پرشنامه شخصیت چند وجهی مینه سوتا MMPI

پر مصرف ترین آزمون روان شناختی دنیاست. نوع اصلاح شده این آزمون MMPI2 نامیده می شود. آزمونی درست – غلط است که از ۵۶۷ بیان تشکیل می شود. مقیاس های بالینی این آزمون، ویژگی های شخصیت نظیر نقش جنسیتی، حالت دفاعی، افسردگی، هیستیری، پارانویا، خود بیمار انگاری و اسکیزوفرنی را ارزیابی می کند. برخی موارد را می توان برای مشخص کردن اینکه آیا آزمون شونده جعل کرده، بی دقت بوده، یا دستور العمل ها را بد فهمیده است، نمره گذاری کرد. MMPI-A برای استفاده در مورد نوجوانان ساخته شده که تعداد سوال ها از ۵۶۷ به ۴۷۸ سوال کاهش یافته است. نقطه ضعف این آزمون طولانی و وقت گیر بودن آن است.

ارزیابی پرسشنامه های خود سنجی

این آزمون ها برای افرادی که سطح هوش پایینی دارند یا مهارت های خواندن محدودی دارند مناسب نیستند. تغییرات جزئی در بیان کردن سوال ها می تواند به تغییرات عمده در نتایج آنها منجر شود.آزمون شوندگان گرایش دارند پاسخ هایی بدهند که از لحاظ اجتماعی مطلوب تر یا مقبول تر به نظر برسند.

با وجود این مشکلات، پرسشنامه های خود سنجی همچنان عینی ترین روش در ارزیابی شخصیت هستند. برگذاری آنها راحت است و نتایج آزمون به سوگیری های شخصی یا نظری نمره گذار وابسته نیستند.

اجرای آزمون به صورت آنلاین

  • برای متقاضی کار و سازمان، کمتر وقت گیر است.
  • کم هزینه تر است.
  • نمره گذاری عینی تر است.
  • اعضای جوان تر نیروی کار این روش را به راحتی قبول می کنند.
  • به آزمون شوندگان اجازه نمی دهد از پیش به سوال ها نگاه کنند و اجازه نمی دهد که آنها پاسخ هایی را که قبلا داده اند تغییر دهند.

شیوه های فرافکن

آزمون های فرافکن (projective tests) برای کار کردن با افرادی که از لحاظ هیجانی آشفته هستند با الهام از تاکید فروید بر اهمیت ناهشیار سعی دارند بخش نادیدنی شخصیت ما را کاوش کنند. وقتی محرک مبهمی مثل لکه جوهر یا تصویری که می توان آن را به چند طریق درک یا تعبیر کرد به ما ارایه می شود و از ما می خواهند آن را توصیف کنیم، نیازها، ترس ها و ارزش های خود را به آن فرافکنی می کنیم. چون تعبیر این آزمون ها خیلی ذهنی است، از نظر پایایی یا اعتبار چندان بالا نیستند. دو آزمون فرافکن رایج شیوه لکه جوهر رورشاخ  (Rorschach inkblot technique) و آزمون اندریافت موضوع (TAT) هستند.

شیوه لکه جوهر رورشاخ، ۱۰ کارت لکه جوهر که هربار یکی  (برخی سیاه و برخی رنگی) نشان داده می شود و از آزمودنی می خواهند آنچه را می بینند توصیف کنند. بعدا این کارت ها برای بار دوم نشان داده می شوند، و روان شناس سوال های خاصی را درباره پاسخ های قبلی می پرسد. آزماینده در طول جلسه آزمون، رفتار را نیز مشاهده می کند. پاسخ های او را بسته به اینکه چه می بیند به چند طریق می توان تعبیر کرد.

آزمون اندریافت موضوع (TAT)، این آزمون از ۱۹ تصویر مبهم که یک یا چند نفر را نشان می دهد، و ۱ کارت سفید تشکیل می شود. از افرادی که این آزمون را انجام می دهند درخواست می شود داستانی را درباره افراد و اشیای موجود در تصویر بسازند، شرح دهند چه چیزی به موقعیت نشان داده شده منجر شده، این افراد به چه چیزی فکر می کنند و چه احساسی دارند و نتیجه احتمالی آن چه خواهد بود. در تعبیر کردن آزمون چند عامل در نظر گرفته می شود که روابط شخصی، انگیزش شخصیت ها و میزان ارتباط شخصیت ها با واقعیت هستند.

آزمون تداعی واژگان و تکمیل جمله، در آزمون تداعی واژگان فهرستی از کلمات برای آزمودنی خوانده می شود و از او می خواهند با اولین کلمه ای که به ذهنش می رسد پاسخ دهد. کلملت پاسخ از نظر عادی یا غیر عادی بودن، اشاره داشتن به تنش هیجانی، و ارتباط آنها با تعارض های جنسی، تجزیه و تحلیل می شوند. سرعت پاسخ اهمیت دارد.

آزمون تکمیل جمله نیز به پاسخ های کلامی نیاز دارد. از آزمودنی های در خواست می شود تا جمله هایی مانند (( آرزو دارم که …)) یا (( آنچه مرا نگران می کند …)) را کامل کنند. تعبیر پاسخ ها در این دو آزمون بسیار ذهنی است.

مصاحبه بالینی

مصاحبه بالینی همچنان شیوه ای است که وسیعا برای ارزیابی شخصیت مورد استفاده قرار می گیرد و وقتی روش های عینی تری آن را تکمیل کنند ابزار مفیدی است.

ارزیابی رفتار

مشاهده گر، رفتار فرد را در موقعیت خاصی ارزیابی می کند. هرچه مشاهده گران افراد مورد ارزیابی را بهتر بشناسند و بیشتر با آنها تعامل کنند، ارزیابی آنها دقیق تر خواهد بود.

نمونه گیری از فکر و تجربه

در روش ارزیابی نمونه گیری از فکر، افکار فرد به طور منظم ثبت می شوند تا در یک دوره زمانی، نمونه ای فراهم شود. در این روش مشاهده گر و فردی که مورد مشاهده قرار می گیرد یک نفر است. از درمانجو می توان درخواست کرد که افکار و خلق خود را برای تحلیل بعدی توسط روانشناس یادداشت یا ضبط کند.

نوعی نمونه گیری از فکر، روش نمونه گیری از تجربه است. از شرکت کنندگان درخواست می شود تا موقعیت اجتماعی و محیطی را نیز که تجربه نمونه گیری شده در آن روی می دهد، شرح دهند.

مسایل جنسیتی و قومی در ارزیابی

ارزیابی شخصیت می تواند تحت تاثیر جنسیت قرار گیرد، برای مثال زنان در آزمون هایی که جسارت را ارزیابی می کنند، نمره کمتری از مردان می گیرند. آزمون های شخصیت، بین مردان و زنان در چند ویژگی و در هر سنی، تفاوت هایی را نشان می دهند.

افراد جوامع جمع گرا، مانند کشورهای آسیایی، در مقایسه با جوامع فردگرا، نظیر ایلات متحده، در عواملی چون بالا بردن خود نمره پایین و در خوشبینی، حالت عاطفی منفی، و پریشانی روانی نمره بالاتری می گیرند. بررسی پاسخ های سیاه پوستان و سفید پوستان به MMPI تفاوت معنا داری را که در اثر نژاد باشند، نشان نمی دهند.

مسایل میان فرهنگی

رورشاخ اولین کسی بود که تاثیر تفاوت های فرهنگی در عملکرد را بر شیوه های ارزیابی شخصیت تشخیص داد. پاسخ های داده شده سرخپوستان به سوال های آزمون، رفتاری را منعکس می کرد که در آن فرهنگ بهنجار، اما در فرهنگ سفید پوست، نابهنجار محسوب می شد.

پژوهش در بررسی شخصیت

نظریه باید آزمون پذیر باشد. روانشناسان باید بتوانند درباره قضاییای آن تحقیق کنند تا تصمیم بگیرند کدام را قبول و کدام را رد کنند.

روش بالینی

مهمترین روش بالینی مورد پژوهی (case study) یا تاریخچه موردی است که به موجب آن روانشناسان گذشته و حال بیماران خود را برای یافتن سرنخ هایی که ممکن است به علت مشکلات هیجانی آنها اشاره داشته باشند، کاوش می کنند. انجام دادن مورد پژوهی شبیه نوشتن زندگینامه کوچکی از زندگی هیجانی فرد، از جمله احساس ها، ترس ها و تجربیات از سال های اولیه تا زمان حال است. همچنین روانشناسان علاوه بر مورد پژوهی از انواع روش ها مانند آزمون ها، مصاحبه ها و تحلیل رویاها استفاده می کنند. اطلاعاتی که از روش بالینی به دست می آیند بیشتر ذهنی هستند و با رویدادهای ذهنی و عمدتا ناهشیار و تجربیات اوایل زندگی ارتباط دارند.

روش آزمایشی

آزمایش، شیوه ای برای تعیین کردنن اثر یک یا چند متغییر یا رویداد بر رفتار است. روش آزمایشی مشاهده عینی را ممکن می سازد. یکی از شرط ها این است که مشاهدات باید کاملا کنترل شده و منظم باشند، وقتی به رویدادهای گذشته یا پدیده های ناهشیار فرد پرداخته می شود چنین کنتزلی امکان پذیر نیست. شرط دیگر تکرار و اثبات است، رویدادهای زندگی فرد را نمی توان دقیقا کنترل یا تکرار کرد.

دو نوع متغییر را در آزمایش مشخص می کنند. متغییر مستقل (independent variable) یا متغییر محرک است که آزمایشگر آن را دستکاری می کند و متغییر وابسته (dependent variable) که رفتار یا پاسخ آزمودنی های پژوهش به این دستکاری است.

گروه آزمایشی (experimental group)، آزمودنی هایی را در بر می گیرد که تدبیر آزمایشی روی آنها اجرا می شود. این گروهی است که در معرض محرک یا متغییر مستقل قرار می گیرد. گروه گواه (control group)، در معرض متغییر مستقل قرار نمی گیرد.

محدودیت های روش آزمایشی، موقعیت هایی وجود دارد که نمی توان از این روش استفاده کرد، برخی از جنبه های رفتار و شخصیت را به دلیل ایمنی و ملاحضات اخلاقی، نمی توان تحت شرایط به دقت کنترل شده آزمایشگاهی بررسی کرد. امکان دارد رفتار آزمودنی ها نه به خاطر تدبیر آزمایشی، بلکه به دلیل اینکه آزمودنی ها می دانند مورد مشاهده قرارد دارند تغییر کند.

روش همبستگی (correlational method)

 پژوهشگران روابط بین متغییرها را بررسی می کنند. پژوهشگران به اینکه چگونه رفتار در یک متغییر، در نتیجه متغییر دیگر تغییر یا تفاوت می کنند علاقه دارند. ضریب همبستگی، مقیاس آماری اصلی همبستگی، ضریب همبستگی است که اطلاعات دقیقی را درباره جهت و نیرومندی رابطه بین دو متغییر در اختیار می گذارد. علت و معلول، مهمترین نقطه ضعف روش همبستگی به علت و معلول مربوط می شود. صرفا به این دلیل که دو متغییر همبستگی بالایی را نشان می دهند، لزوما به معنی آن نیست که یکی دیگری را ایجاد کرده است. امکان دارد که واقعا چنین رابطه ای وجود داشته باشد، اما پژوهشگران نمی توانند به طور خودکار نتیجه بگیرند که چنین رابطه ای وجود دارد، در حالی که در آزمایش کنترل شده منظم می توانند به این نتیجه گیری دست یابند.

نظریه در بررسی شخصیت

نظریه چارچوبی را برای ساده کردن و شرح دادن داده های تجربی به صورت معنی دار، فراهم می کند. نظریه را می توان به صورت نوعی نقشه در نظر گرفت که اطلاعات یا داده ها را در روابط متقابل آنها نشان می دهد.

نظریه های رسمی و نظریه های شخصی

نظریه های رسمی، بر پایه اطلاعاتی قرار دارند که از مشاهدات تعداد زیادی افراد با ماهیت های گوناگون به دست آمده اند در حالی که نظریه های شخصی، از مشاهده تعداد محدودی افراد حاصل شده اند که معمولا حلقه کوچک خویشاوندان، دوستان، آشنایان و خودمان را تشکیل می دهند.

نظریه های رسمی جامع تر و عینی تر هستند، زیرا مشاهدات دانشمندان توسط نیازها، ترس ها، امیال، و ارزش های آنها تحریف نشده اند. در مقابل نظریه های شخصی بر مشاهدات خودتان بیشتر از مشاهدات دیگران استوار هستند. ما گرایش داریم اعمال دیگران را بر حسب افکار و احساسات خودمان برداشت کنیم. نظریه های رسمی بارها در برابر واقعیت آزمایش شده اند و این کار اغلب توسط دانشمند دیگری غیر از کسی که نظریه را مطرح کرده است انجام می شود.

نظریه های شخصیت از ویژگیهای نظریه رسمی برخوردارند، برخی از آنها بر مشاهده تعداد زیادی افراد استوارند.

سوال های درباره ماهیت انسان

یکی از جنبه های مهم هر نظریه شخصیتی، برداشت نظریه پرداز از ماهیت انسان است.

آیا ما مسئول زندگی خود هستیم؟ اراده آزاد در برابر جبر گرایی

چه چیزی بر ما غلبه دارد؟ ماهیت ارثی یا محیط پرورش دهنده ما؟

آیا به گذشته خود وابسته ایم یا از آن مستقل هستیم؟

آیا ماهیت انسان بی همتاست یا همگانی ؟

هدف زندگی ما: خرسندی یا رشد؟

دیدگاه ما: خوشبینی یا بدبینی؟

تاثیرات دیگر: تاثیر زمینه قومی و فرهنگی ( شیوه های فرزند پروری و …)

منبع: خلاصه ای از نظریه های شخصیت شولتز و فیست

پیمان دوستی

۱۶ فروردین ۱۳۹۴

بخش سوم : کژکاریهای جنسی (Sexual Dysfuntion)

اختلال هایی که رفتارهای منحرف محسوب نمی شوند و دیگران را قربانی نمی کنند. اصطلاح نابهنجاری جنسی به نا بهنجاری در پاسخدهی و واکنشهای جنسی فرد اشاره دارد.

ویژگیهای کژکاریهای جنسی:

کژکاریهای جنسی توسط فرد، معمولا بر حسب روابط صمیمی و تقریبا همیشه در بستر انتظارات و ارزشهای فرهنگی درباره آنچه عملکرد جنسی بهنجار را تشکیل می دهد، تعریف می شود. نمی توان گفت چه نوع فعالیت جنسی ای درست است؛ آنچه را که یک نفر کژکار می داند، دیگری شاید سالم و بهنجار بداند. گاهی افراد خود را مبتلا به کژکاریهای جنسی می دانند بدون اینکه بدانند رفتارشان تا چه اندازه ای در دامنه رفتار بهنجار قرار دارد.

باید به خاطر بسپارید که آیا فرد در مورد رفتارش احساس پریشانی می کند یا نه؟ گاهی کژکاریهای جنسی، علایم یا نشانه های مشکلاتی در زندگی فرد هستند که مستقیما به مسایل جنسی ربط ندارند. برای مثال کسی که از استرسهای مربوط به شغل یا مسایل خانوادگی خیلی ناراحت است، امکان دارد به مشکلات عملکرد جنسی مبتلا شود.

برخی از مشکلات جنسی با مسایلی در چهارچوب رابطه ای خاص یا تجربیاتی در گذشته فرد ارتباط آشکاری دارند. برای مشخص کردن کژکاری به چند تمیز باید اشاره کرد : اولا، آیا کژکاری جنسی ناشی از عامل روانی، مانند افسردگی یا مشکلات رابطه است یا به علت ترکیب عوامل روانی و عوامل جسمانی، نظیر بیماری یا مصرف مواد است. ثانیا، کژکاریهای جنسی دایمی، اکتسابی، موقعیتی و فراگیر را متمایز کنند.

کژکاریهای دایمی از هنگام شروع فعالیت جنسی وجود داشته است، کژکاری اکتسابی بعد از یک دوره فعالیت طبیعی به وجود آمده است، کژکاریهای موقعیتی فقط در اثر انواع خاصی از تحریک جنسی، موقعیتها یا شریکان جنسی روی می دهد در حالی که کژکاریهای فراگیر محدودیت ندارند.

مسترز و جانسون در پژوهشی فهمیدند که بین ارگاسمهای مهبلی و کلیتوریسی تفاوت فیزیولوژیکی وجود ندارد. انتقادی که از تحقیقات آنها می شود این است که موقعیت آزمایشگاهی آنها خیلی مصنوعی بود و نمی تواند شاخص معتبری برای فعالیت جنسی در موقعیت های طبیعی باشد. انتقاد دیگر به گزینشی بودن نمونه آنها مربوط می شود.

مسترز و جانسون چهار مرحله چرخه پاسخ جنسی را مشخص کرده اند: انگیختگی (Arousal)، فلات (Plateau)، ارگاسم(orgasm)، و رفع (resolution). در مرحله انگیختگی، میل جنسی فرد افزایش می یابد و بدن برای آمیزش جنسی آماده می شود ( لیز شدن مهبل در زن، نعوظ آلت در مرد). تهیج جنسی در مرحله فلات ادامه می یابد و در مدت ارگاسم ( اوج لذت جنسی)، فرد انقباضهای عضلانی را در ناحیه تناسلی تجربه می کند که با احساس شدید لذت همراه است. مرحله رفع، دوره برگشت به حالت فیزیولوژیکی عادی است. با این حال هر بار آمیزش جنسی همه مراحل را شامل نمی شود.

برخی افراد مبتلا به کژکاریهای جنسی، میل جنسی کمی دارند یا هیچ میلی ندارند؛ برخی دیگر، در مرحله خاصی از انگیختگی جنسی تاخیر دارد یا اصلا برانگیخته نمی شوند. بعضی ها شدیدا برانگیخته می شوند اما قادر نیستند ارگاسم را تجربه کنند. برخی از افراد خیلی سریع مراحل انگیختگی تا ارگاسم را طی می کنند. در برخی موارد شریک جنسی فرد از آنچه به نظر می رسد انحراف غیر قابل قبول از فعالیت جنسی مطلوب است، ناراحت می شود. سایر کژکاریهای جنسی از تجربه درد به جای لذت بردن در مدت آمیزش جنسی حاصل می شوند. کژکاریهای جنسی، نشانه های مستمر و مکرر دارند.

گاهی مسایل روانی دیگری مبنای مشکلات جنسی هستند. برای مثال میل کم جنسی در فرد افسرده دلیلی برای تشخیص کژکاری جنسی نیست بلکه بخشی از افسردگی است.

کژکاریهای جنسی می توانند مبنای جسمانی و روانی داشته باشند و اغلب بین عوامل جسمانی و روانی تعامل وجود دارد. گاهی افراد از این موضوع غافل می شوند که تمام مشکلات مربوط به عوامل هیجانی نمی باشد و مشکل جنسی می تواند با بیماری جسمانی، دارو، و سلامت عمومی ارتباط داشته باشد . برای مثال بیماری دیابت موجب مشکلات نعوضی در مردان می شود.

مشکلات جنسی می توانند کاملا به طور بی آزاری شروع شوند، اما بعدا به علت نگرانی از این مشکل، به مسئله جدی تری تبدیل شوند. این فرایند می تواند به سرعت تبدیل به کژکاری شود. تجربه ای که طی آن فرد احساس می کند هنگام فعالیت جنسی بیش از حد خودآگاه است، طوری که انگار عملکرد خود را هنگام آمیزش جنسی ارزیابی و کنترل می کند، اصطلاح نظاره گری Spectatoring را به کار برند.

اختلال میل جنسی کم کار (hypoactive sexual desire disorder) :

فرد مبتلا به طرز غیر عادی، علاقه کمی به فعالیت جنسی دارد. نه در جستجوی روابط جنسی است، نه آنها را تصور می کند و نه اینکه دوست دارد زندگی جنسی فعالی داشته باشد. پریشانی مرتبط با این اختلال معمولا در حیطه روابط صمیمی است. این اختلال ممکن است در کلیه حالتهای بالقوه جنسی یا موقعیتی در چارچوب رابطه خاصی روی دهد. به احتمال زیاد افراد در نتیجه سایر مشکلات روانی، نظیر افسردگی، آسیب جنسی قبلی، تصویر بدن ناگوار یا عزت نفس پایین، خصومت میان فردی، یا کشمکش های قدرت در رابطه، به این اختلال دچار شوند. برای مثال مردی که کنترل انزال ندارد، ممکن است به علت شرمندگی و نگرانی از این مشکل، علاقه خود را به آمیزش جنسی از دست بدهد. افراد مبتلا به شکلهای دائمی از آغاز بلوغ هیچ علاقه ای به مسایل جنسی ندارند که این نوع کمتر شایع است.

ویژگیهای تشخیصی اختلال میل جنسی کم کار:

  • افراد مبتلا با درنظر گرفتن عواملی چون سن و شرایط زندگی که بر عملکرد جنسی تاثیر می گذارند، در مورد فعالیت جنسی به طور مستمر یا مکرر، کمبود خیالپردازی و میل جنسی دارند.
  • این اختلال موجب پریشانی یا مشکلات میان فردی قابل ملاحظه ای می شود.
  • با بیماری جسمانی، یا مصرف مواد توجیه نمی شود.
  • این اختلال می تواند دایمی یا اکتسابی، فراگیر یا موقعیتی، و ناشی از عوامل روانی یا آمیزه ای از عوامل روانی جسمانی باشد.

اختلال بیزاری جنسی (Sexual aversion disorder) :

با بیزاری فعال و اجتناب از تماس تناسلی با شریک جنسی مشخص می شود که پریشانی شخصی یا مشکلات میان فردی به بار می آورد. چنین فردی ممکن است به مسایل جنسی علاقه داشته باشد و از خیالپردازیهای جنسی لذت ببرد، اما از فکر اینکه با کسی فعالیت جنسی داشته باشد منزجر است.

این واکنش در برخی فراگیر است و آنها از کلیه رفتارهای صمیمانه جنسی ، از جمله بوسیدن و بغل کردن بیزارند. در برخی دیگر این بیزاری به جنبه های خاصی از مسایل میان فردی مانند، دخول مهبلی یا بوی اندام تناسلی محدود می شود. واکنشها از اضطراب ملایم تا حملات وحشتزدگی نوسان دارند. افراد مبتلا از انزجاری که نسبت رفتار جنسی احساس می کنند ناراحت هستند و احساس می کنند تنها و نسبت به برقرار کردن روابط صمیمانه مقاوم هستند. اگر آنها از قبل رابطه نزدیکی برقرار کرده باشند، به علت واکنش آشفته ای که به تصور آمیزش جنسی نشان می دهند، معمولا با همسر خود اختلاف پیدا می کنند.

مسترز و جانسون چهار علت را برای این اختلال مشخص کرده اند: الف) نگرشهای شدیدا منفی والدین در مورد مسایل جنسی ب) سابقه آسیب جنسی مانند تجاوز جنسی یا زنا با محارم، ج) وارد کردن فشار جنسی مداوم توسط همسر در رابطه ای دراز مدت و د) سردرگمی هویت جنسی در مردان. در حالت عادی فرد فقط سالی یک یا دو بار فعالیت جنسی دارد که می تواند در رابطه تک همسری بلند مدت، مایه نگرانی باشد.

ویژگیهای تشخیص اختلال بیزاری جنسی:

  • افراد مبتلا از تماس تناسلی با شریک جنسی، بیزاری شدید و مکرر دارند و از آن اجتناب می ورزند.
  • این اختلال پریشانی یا مشکل میان فردی قابل ملاحظه ای به بار می آورد.
  • با اختلال دیگر، بیماری جسمانی، یا مصرف مواد، بهتر توجیه نمی شود.
  • این اختلال می تواند دایمی یا اکتسابی، فراگیر یا موقعیتی و ناشی از عوامل روانی یا آمیزه ای از عوامل روانی و جسمانی باشد.

اختلال انگیختگی جنسی در زن (Sexual arousal disorder) :

زن مبتلا به طور مداوم یا مکرر قادر نیست به فعالیت جنسی پاسخ برانگیختگی جنسی لیز شدن و تورم مهبل برسد یا آن را حفظ کند. نتیجه آن پریشانی شخصی یا مشکل میان فردی با همسر است. میل به فعالیت جنسی همچنان وجود دارد، و برخی زنان مبتلا مخصوصا زمانی که کلیتوریس آنها عمیقا تحریک شود، مثلا با یک ویبراتور می توانند ارگاسم داشته باشند. اما هنگام آمیزش جنسی عادی، بدن آنها بدون واکنش می شود و واکنش فیزیولوژیکی طبیعی تورم و لیز شدن مهبل را تجربه نمی کنند. در نتیجه، دخول آلت مردی ممکن است موجب ناراحتی زیاد و احتمالا درد شود.

ویژگیهای تشخیص اختلال انگیختگی جنسی در زن:

  • زنان مبتلا به این اختلال، به طور مکرر یا مداوم قادر نیستند از طریق فعالیت جنسی یا به هنگام این فعالیت به لیز شدم و تورم کافی مهبل برسند یا آن را حفظ کنند.
  • این اختلال پریشانی یا مشکل میان فردی زیادی به بار می آورد.
  • با اختلال دیگر، بیماری جسمانی، یا مصرف مواد، بهتر توجیه نمی شود.
  • این اختلال می تواند دایمی یا اکتسابی، فراگیر یا موقعیتی و ناشی از عوامل روانی یا آمیزه ای از عوامل روانی و جسمانی باشد.

اختلال نعوضی در مرد (male erectile disorder)

عبارت است از ناکامی محدود یا کامل و مکرر در رسیدن به نعوظ یا حفظ کردن آن در مدت فعالیت جنسی، که باعث می شود مرد احساس پریشانی کند یا در روابط صمیمی خود با مشکلات میان فردی مواجه شود. مردان مبتلا به مسایل جنسی علاقه دارند. برخی می توانند با آلت تناسلی شل و آویخته انزال کنند، اما میزان لذت آنها کمتر است. این اختلال موجب پریشانی هیجانی و شرمندگی می شود و ممکن است فرد کلا از آمیزش جنسی با همسر خودداری کند. برخی مردان از همان آغاز مواجهه جنسی دچار این مشکل می شوند؛ مردان دیگر، می توانند به نعوظ برسند، اما وقتی میخواهند اقدام به دخول کنند، یا لحظه ای بعد از آن، نعوظ را از دست می دهند.

مردان مبتلا هنگام استمنا مشکل نعوظی ندارند. این اختلال می تواند دایمی یا اکتسابی، و فراگیر یا منحصر به یک شریک جنسی باشد. در ۱۵ تا ۳۰ درصد مردان مبتلا این مشکل به مرور زمان برطرف می شود، که علت برطرف شدن آن معمولا در شدت یا کیفیت رابطه است.

ویژگیهای تشخیصی اختلال نعوضی در مرد:

  • مردان مبتلا، به طور مستمر یا مکرر، به ناتوانی در رسیدن به نعوظ کافی یا حفظ کردن آن تا پایان فعالیت جنسی دچار می شوند.
  • با اختلال دیگر، بیماری جسمانی، یا مصرف مواد، بهتر توجیه نمی شود.
  • این اختلال می تواند دایمی یا اکتسابی، فراگیر یا موقعیتی و ناشی از عوامل روانی یا آمیزه ای از عوامل روانی و جسمانی باشد.

اختلال ارگاسمی در زن (femal orgasmic disorder)

ناتوانی در رسیدن به ارگاسم یا تاخیر ناراحت کننده در دستیابی به ارگاسم را گویند. برخی زنان در تمام موقعیتها نمی توانند به ارگاسم برسند؛ برای برخی دیگر، این مشکل موقعیتی است. آنها ممکن است بتوانند به وسلیه خود تحریکی یا به کمک شریک جنسی ای که به رفتارهای جنسی غیر از آمیزش می پردازد به ارگاسم برسند.

ارگاسم در زنان دامنه ای از تجربیات را در بر می گیرد. تعدا کمی از زنان می توانند صرفا با پرداختن به خیالپردازیهای شهوانی، تحریک پستانها، یا بوسیدن به ارگاسم برسند. بعد از آن ۲۰ تا ۳۰ درصد زنانی قرار دارند که می توانند از طریق فقط آمیزش جنسی، بدون تحریک مستقیم کلیتوریس به ارگاسم برسند. برخی زنان می توانند در مدت آمیزش جنسی به ارگاسم برسند اما فقط در صورتی که با تحریک دستی کلیتوریس کمک شده باشد. در رده بعدی زنانی قرار دارند که نمی توانند با شریک جنسی به ارگاسم دست یابند، اما می توانند خود را تا رسیدن به ارگاسم تحریک کنند. در نهایت ۸ درصد زنانی هستند که هرگز ارگاسم نداشته اند. اغلب دو گروه آخر را مبتلا به کژکاری جنسی می دانند.

ویژگیهای تشخیص اختلال ارگاسمی در زنان:

زنان مبتلا بعد از مرحله طبیعی برانگیختگی جنسی، به طور مستمر یا مکرر در رسیدن به ارگاسم تاخیر دارند یا اصلا به ارگاسم نمی رسند. با در نظر گرفتن تنوع زیاد در نوع و شدت تحریک که ارگاسم را در زنان راه می اندازد، این تشخیص فقط مناسب مواردی است که در آنها، قابلیت ارگاسم زن با توجه به سن او، تجربه جنسی، و کفایت تحریک جنسی کمتر از حد معقول باشد.

  • این اختلال پریشانی یا مشکل میان فردی زیادی به بار می آورد.
  • با اختلال دیگر، بیماری جسمانی، یا مصرف مواد، بهتر توجیه نمی شود.
  • این اختلال می تواند دایمی یا اکتسابی، فراگیر یا موقعیتی و ناشی از عوامل روانی یا آمیزه ای از عوامل روانی و جسمانی باشد.

اختلال ارگاسمی در مرد

بیانگر مشکل خاصی در ارگاسم است. این اختلال می تواند فراگیر یا موقعیتی باشد. مردان مبتلا به اختلال ارگاسمی فراگیر، در هر موقعیتی نمی توانند به ارگاسم برسند، درحالی که مردان مبتلا به اختلال ارگاسمی موقعیتی، در موقعیتهای خاص مانند آمیزش جنسی، اما نه در مدت استمنا، مشکل دارند. آنها ممکن است در مدت آمیزش کاملا برانگیخته شوند اما نمی توانند با شریک جنسی خود به ارگاسم برسند.

این اختلال از تاخیرهای موقعیتی خفیف در انزال تا ناتوانی کامل در رسیدن به ارگاسم نوسان دارد. گروهی از مردان قبل از انزال کردن مدت زیادی طول می دهند. گروهی از مردان برای رسیدن به ارگاسم، به تحریک اضافی نیاز دارند. آنها فقط در صورتی ممکن است به ارگاسم برسند که به صورت دهانی یا دستی تحریک شده باشند. در رده بعدی مردانی قرار دارند که فقط به هنگام استمنا می توانند به ارگاسم برسند. و در نهایت مردانی که صرف نظر از شرایط، غیر ممکن است به ارگاسم برسند. در هریک از این موارد، نگرانی مرد در مورد این مشکل یا مشکلات میان فردی ای که در روابط نزدیک اش پدید می آیند، پریشانی روانی به بار می آورند.

ویژگیهای تشخیص اختلال ارگاسمی در مرد:

  • با در نظر داشتن سن این تشخیص برای مردانی مقرر می شود که بعد از مرحله طبیعی برانگیختگی به هنگام فعالیت جنسی که از لحاظ تمرکز، شدت و مدت کافی محسوب می شود به طور مستمر یا مکرر در رسیدن به ارگاسم تاخیر دارند یا اصلا به ارگاسم نمی رسند.
  • این اختلال پریشانی یا مشکل میان فردی زیادی به بار می آورد.
  • با اختلال دیگر، بیماری جسمانی، یا مصرف مواد، بهتر توجیه نمی شود.
  • این اختلال می تواند دایمی یا اکتسابی، فراگیر یا موقعیتی و ناشی از عوامل روانی یا آمیزه ای از عوامل روانی و جسمانی باشد.

انزال زودرس

مرد مبتلا هنگام آمیزش جنسی، قبل از اینکه دوست داشته باشد، و حتی قبل از دخول، به ارگاسم می رسد، و بنابراین، ارضای جنسی کمی را احساس می کند یا اصلا ارضا نمی شود. از آمیزش جنسی و جذب شدن به شریک جنسی خود لذت می برد، اما به محض اینکه به لحظه برانگیختگی می رسد، کنترل خویش را از دست می دهد. معمولا انزال زودرس با کلیه شریکان جنسی او روی می دهد، زیرا مشکل این است که او کنترل ارادی بر بازتابهای انزالی خود را یاد نگرفته است. واکنشها به این مشکل، از مردانی که اندکی از آن ناراحت می شوند تا مردان و شریکان جنسی آنها که شدیدا از این مشکل ناراحت هستند و نمی توانند الگوی معاشقه دیگری را ابداع کنند که متقابلا رضایتبخش باشند، متفاوت هستند. انزال زودرس بیشتر نزد مردان جوان شایع است، شاید به این علت که آنها فاقد پختگی و تجربه هستند.

ویژگیهای تشخیص انزال زودرس:

  • این اختلال پریشانی یا مشکل میان فردی زیادی به بار می آورد.
  • با اختلال دیگر، بیماری جسمانی، یا مصرف مواد، بهتر توجیه نمی شود.
  • این اختلال می تواند دایمی یا اکتسابی، فراگیر یا موقعیتی و ناشی از عوامل روانی یا آمیزه ای از عوامل روانی و جسمانی باشد.

اختلالهای درد جنسی

تجربه درد همراه با آمیزش جنسی، با عنوان مقاربت دردناک (dyspareunia) یا واژینیسم (vaginismus) تشخیص داده می شود. مقاربت دردناک که مردان و زنان را تحت تاثیر قرار می دهد، درد اندام تناسلی قبل از، به هنگام، یا بعد از آمیزش جنسی را به صورت مکرر یا مستمر، شامل می شود. واژینیسم که فقط زنان به آن مبتلا می شوند، عبارت است از انقباضهای غیر ارادی مکرر یا مستمر عضلات بیرونی مهبل. معمولا زنی که برانگیخته جنسی می شود، انبساط عضلات مهبل را تجربه می کند، اما زن مبتلا به واژینیسم، دچار انقباض عضلات می شود به طوری که دخول غیر ممکن یا دردناک است. خیلی از زنان مبتلا به واژینیسم در واکنش به هرگونه تلاش برای دخول مهبلی، از جمله اقداماتی برای فروکردن تامپون (tampon) و معاینات لگن خاصره توسط پزشکان، دچار انقباضهای عضلانی مشابه می شود.

ویژگیهای تشخیصی واژینیسم:

  • زنان مبتلا به طور مکرر یا مستمر، دچار انقباض غیر ارادی نظام عضلانی ثلث خارجی مهبل می شوند که آمیزش جنسی را مختل می کنند.
  • این اختلال پریشانی یا مشکل میان فردی زیادی به بار می آورد.
  • با اختلال دیگر، بیماری جسمانی، یا مصرف مواد، بهتر توجیه نمی شود.
  • این اختلال می تواند دایمی یا اکتسابی، فراگیر یا موقعیتی و ناشی از عوامل روانی یا آمیزه ای از عوامل روانی و جسمانی باشد.

نظریه ها و درمان کژکاریهای جنسی:

مردی ممکن است به علت تعارضهایی که در مورد نزدیکی جسمانی دارد به ارگاسم بازداری شده، دچار شود. مرد دیگری می تواند به علت اختلال جسمانی، مانند بیماری پروستات دچار همین مشکل شود. برخی اختلالهای جنسی از مشکلات جسمانی، برخی از مشکلات روانی و برخی دیگر تعامل این دو حاصل می شوند. مثلا شخصی که می داند بیماریش علت جسمانی دارد، ممکن است کاملا خاطر جمع نباشد و به مشکلات روانی دیگری مانند افسردگی مبتلا شود.

دیدگاه زیستی. فرایندهای جسمانی، مانند بیماری، واکنش به درد، عوامل تغذیه، و حتی خواب می توانند موجب مشکلات جنسی شوند یا آنها را تشدید کنند. برخی تجربیات جنسی می توانند میل جنسی را تقویت کنند. برای مثال، مصرف یک لیوان نوشیدنی باعث می شود برخی افراد احساس آرمیدگی بیشتری کنند و پذیرای نزدیکی جنسی شوند.

بیماریهای گوناگون ارتباط مستقیمی با مشکلات جنسی دارند. برخی بیماریها، نظیر عفونت مجاری ادرار کاملا آشکارا هستند، اما اختلالهای عصب شناختی و قلبی – عروقی، بیماری کبد یا کلیه، نابهنجاریهای هورمونی، تومورهای مغزی، و مشکلات مربوط به هیپوتالاموس – غده هیپوفیز از جمله بیماریهایی هستند که تا این اندازه آشکار نیستند. دیابت موجب کژکاری جنسی، مخصوصا در مردان می شود. همچنین مشکلات خاص مربوط به سیستمهای تناسلی خاص مرد و زن نیز می توانند موجب کژکاریهای جنسی شوند. متخصص بالینی باید نقش این عوامل جسمانی را در نظر گیرد و به فرد یا زن و شوهر کمک می کنند ضعفهای جسمانی در رفتارهای جنسی خود را در نظر داشته باشند.

تعدادی از مواد شیمیایی (داروها و مخدرها) نیز بر فعالیت جنسی تاثیر می گذارند. برای مثال مقدار کمی الکل می تواند میل جنسی را تقویت کند؛ با این حال مقدار زیاد الکل می تواند مانع از پاسخدهی جنسی شود. آمفتامین ها و کوکائین با تحریک دوپامین و نوراپی نفرین پدیده مشابهی را ایجاد می کنند. داروهایی که تاثیرات تنگ کنندگی رگ دارند و برای درمان پرتنشی مصرف می شوند، مقدار تامین خون برای اندامهای تناسلی را کاهش می دهند و باعث می شوند مردی که این داروها را مصرف می کند دچار مشکل نعوظی شود. داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای می تواند عملکرد جنسی را مختل کنند، فعالیت عصبی پاراسمپاتیک را که در انگیختگی جنسی درگیر است، کاهش می دهند. در برخی موارد، عوارض جانبی داروهای روان گردان می توانند تاثیرات درمانی سودمند داشته باشند. داروهای افسردگی، مانند بازدارنده های جذب سروتوئین موجب تاخیر در انزال می شوند. مرد مبتلا به انزال زودرس آن را مفید می داند و این یک گزینه درمانی برای اوست.

کژکاری نعوظی بیش از نیمی از موارد ناشی از مشکلات عروقی، عصب شناختی، هورمونی، یا ضعف عملکرد به علت داروها، الکل، و سیگار کشیدن می باشد. تمایز علت جسمانی و روانی به تعیین درمان مناسب کمک می کند. در صورتی که علت کژکاری نعوضی ناشی از عوامل روانی باشد درمان فردی یا زناشویی توصیه می شود. در صورتی که علت جسمانی باشد از چند مداخله استفاده خواهد شد که تهاجمی ترین درمان کاشتن آلت مصنوعی، مانند میله یا وسیله قابل باد کردن از طریق جراحی است. درمان تنی دیگر عمل بای پاس شریانی است. روش دیگر تزریق دارویی به آلت مرد است که موجب نعوظ می شود. و سرانجام ویاگرا (سیلدانفیل) درمان این اختلال را متحول کرده است. درمان سایر کژکاریهای جنسی به این صورت شسته رفته نیست.

اگر فرد اختلال جسمانی داشته باشد، درمان آن می تواند کژکاری جنسی را برطرف کند. اما برخی از مشکلات جسمانی به راحتی درمان نمی شوند. در چنین شرایطی مداخله های روانشناختی دیگری توصیه می شوند که فرد را قادر می سازند شکلهای دیگر ابراز جنسی را پرورش دهند.

دیدگاه روانشناختی. عوامل روانی در این اختلالهای پیچیده دخالت دارند. در زنان تاریخچه سو استفاده شدن جنسی، سلامتی عمومی، تحصیلات و علت ها زیستی بالقوه، مانند سلامت جسمانی و سابقه بیماریهای جنسی منتقل شده، ربط دارد. در مردان، پریشانی روانی، روابط آشفته، و نارساییهای روانی – اجتماعی خاص در موقعیتهای جنسی نقش مهمی می توانند داشته باشند. در هر دو جنس افسردگی با کاهش میل و عملکرد جنسی ارتباط دارد. تعدادی از داروهای ضد افسردگی سائق جنسی را بیشتر کاهش می دهد. افراد سالخورده از لحاظ جسمی کمتر فعال اند که تا اندازه ای به علت تغییرات جسمانی اما ناشی از عوامل اجتماعی ( دسترسی کمتر به شریکان جنسی) و عوامل فرهنگی ( نظیر اعتقاد به اینکه افراد سالخورده به مسایل جنسی علاقه ای ندارند) است.

برای درمان زنانی که سن یائسگی را پشت سر گذاشته اند، ترکیبی از مکمل های هورمونی و در صورت لزوم همراه با درمان روانی – جنسی توصیه می شود.

در حال حاضر، روشهای درمان به مدلهایی متکی هستند که عوامل جسمانی، آموزشی، نگرشی، درون روانی و میان فردی را ادغام می کنند. مسترز و جانسون معتقدند اغلب مشکلات موجود در کژکاریهای جنسی ناشی از نظاره گری است. برای مثال شخص ممکن است به قدری ذهن خود را به عملکردش مشغول کند که از خود تجربه جنسی غافل شود. بنابراین ترس شدیدی که او در مورد از دست دادن نعوظ داشته است تایید می شود و دفعه بعد با اضطراب بیشتری اقدام به آمیزش جنسی می کند.

رویکرد درمانی آنها چندین عنصر دارد. هدف اصلی این است که توجه از نگرانی درباره عملکرد جنسی به لذت شهوانی ناشی از تماس جنسی متمرکز شود. این نیز اهمیت دارد که زن و شوهر امیال جنسی خود را آشکارا به یکدیگر منتقل کنند(تمرکز بر احساس). زوجها به نوبت یکدیگر را به صورت غیر جنسی اما محبت آمیز تحریک می کنند، بعد به تدریج ظرف یک دوره زمانی به سمت تحریک تناسلی پیشروی می کنند. در مرحله مقدماتی آمیزش جنسی ممنوع است. زن و شوهر می توانند یادبگیرند یکدیگر را به شیوه های جدیدی تحریک کنند که قبلا آنها را امتحان نکرده بودند و در این راستا ارتباط جنسی خود را بهتر کنند.

روشهای رفتار دیگری برای درمان انزال زودرس، فن فشردن (squeeze technique) و روش توقف شروع (stop-start procedure) توصیه شده است.  با تمرین مکرر این روش ها، مرد می تواند پاسخ انزال خود را بیشتر کند. برای درمان اختلال ارگاسمی و واژنیسم زنان از فنونی مانند استفاده از لرزاننده و اشیای استوانه ای شکل از پیش لیز شده کوچکی به نام مهبل گشا ( dilator) می توان اشاره نمود. اغلب مشکلات جنسی چند جنبه ای هستند و به روشی نیاز دارند که به عوامل رابطه ای و درون روانی توجه داشته باشد. خیلی از مشکلات جنسی حاصل تعارضهای درون روانی هستند، درمان موفقیت آمیز این مشکلات، کاویدن تعارض و ریشه های آن را ایجاب می کند.

ارگاسم بازداری شده می تواند با مشکلات درون روانی نظیر تربیت مذهبی خشک، خصومت شدیدا منع شده، احساسهای گوناگون درباره شریک جنسی، یا تعارضهای ناهشیار در مورد میل جنسی ارتباط داشته باشد. انتظارات فرهنگی می تواند در مشکلات جنسی مردان و زنان منعکس شود، به طوری که مردان احساس کنند باید در رابطه جنسی مردانه عمل کنند و زنان احساس کنند که باید نقش زنانه منفعل و وابسته را بپذیرد. اختلاف بین ترجیحات شخصی فرد و این هنجارهای فرهنگی می توانند تعارض ایجاد کنند و از این رو، مانع از فعالیت جنسی او شوند.درمان باید هم روی علت تعارض آنها و هم بر روی رفتارهای جنسی نارضایتبخش متمرکز شود. روش کاپلان معمولا کاوش تعارض را تا آنجا ادامه می دهند که برای حل کردن مشکلات جنسی ضرورت دارد و تمرینهای جمسی را که با نزدیکی جنسی بیشتر ارتباط دارند توصیه می کنند. مشخص کردن این موضوع که آیا مشکل جنسی بیانگر رابطه خراب شده است یا نه، اهمیت زیادی دارد. در این صورت درمانگر باید روی بهبود بخشیدن ارتباط بین زوجها به جای مشکل جنسی تمرکز کند. فرایند درمان مشکلاتی از جمله خجالت کشیدن افراد برای گفتگو درباره جزییات مسایل جنسی خودشان می باشد.

دیدگاه زیستی-روانی-اجتماعی. دیدگاه رفتاری نوید بخش ترین توجیه را در مورد نحوه ای که این مشکلات گوناگون اکتساب شده اند، در اختیار می گذارد. دیدگاه زیستی هم نقش مهمی ایفا می کند، مخصوصا در مورد اختلالهای هویت جنسی و درمان کژکاری نعوظی.به نظر می رسد کاوش کردن سابقه شخصی و مشکلات ارتباطی از طریق درمان بینشگرا و زوج درمانی، ضمیمه مهمی به روشهای درمان رفتاری و زیستی است.

منبع: خلاصه ای از آسیب شناسی روانی هالجین

پیمان دوستی

۱۶ فروردین ۱۳۹۴

اختلالهای جنسی – بخش دوم : اختلال های هویت جنسی

هویت جنسی (gender identity) به ادراک خویشتن فرد به عنوان مرد یا زن اشاره دارد. نقش جنسی (gender role) به رفتارها  و نگرشهای فرد که در جامعه او نشانگر مردانگی یا زنانگی هستند، اشاره دارد. جهت گیری جنسی (Sexual orientation) درجه ای است که فرد از لحاظ جنسی جذب اعضای همجنس یا جنس مخالف می شود. اغلب افراد در مورد فعالیت جنسی با اعضای جنس مخالف جهت گیری روشنی دارند، اما برخی جذب اعضای همجنس و برخی دیگر جذب هر دو جنس می شوند.

ویژگی های اختلالهای هویت جنسی:

اختلال هویت جنسی حالتی است که به موجب آن، بین جنسیت تعیین شده فرد و هویت جنسی او مغایرت وجود دارد. هویت جنس مخالف نیرومند و با ثباتی را تجربه می کنند که باعث می شود از هویت تعیین شده خود احساس ناراحتی و نامناسب بودن کنند. افراد مبتلا شدیدا احساس پریشانی می کنند و معمولا در عملکرد اجتماعی، شغلی، و سایر زمینه های شخصی، مشکلات سازگاری دارند. فرد احساس می کند به جنس دیگری تعلق دارد. این افراد، برخلاف افراد مبتلا به یادگار پرستی همراه با مبدل پوشی، از مبدل پوشی، ارضای جنسی کسب نمی کنند.

دختری که به اختلال هویت جنسی مبتلاست، قبول نمی کند از بدن یک دختر برخوردار است و اصرار می ورزد که آلت مردی را پرورش خواهد داد. او ممکن است این عدم پذیرش جنسیت زنانه را در رفتارهای گوناگون نشان دهد؛ مثلا، هنگام ادرار کردن بایستد و هرچیزی را که با رفتار یا پوشاک زنانه در ارتباط است، رد کند.

همین طور پسری که به اختلال هویت جنسی مبتلاست، شاید از پذیرفتن این واقعیت که او مرد و دارای آلت است نفرت داشته باشد و آلت خود را بین رانهایش فشار دهد تا باور کند اندامی از بدن او نیست. او ممکن است از پوشیدن شلوار بیزار باشد و بجای آن، لباس سنتی زنانه بپوشد.

این اختلال روانی عمیقی است و به آنچه برخی آدمها، رفتارهای موقتی ((دختر آتیش پاره)) یا ((پسر سوسول)) می خوانند، ربطی ندارد.

بسیاری از افراد مبتلا عمیقا احساس افسردگی می کنند. ممکن است منزوی شوند و فقط در فعالیتهایی شرکت کنند که جنسیت در آنها نقشی نداشته باشد. برخی با مصرف هورمون ها به خود درمانی متوسل می شوند یا در موارد شدید، خود را اخته می کنند. برخی افراد در چرخه سو مصرف مواد و اعتیاد مواجه می شوند تا از این طریق آشوب هیجانی خود را تسکین بخشند؛ در صورتی که تلاشهای آنها با شکست مواجه شود، برخی دست به خود کشی می زنند.

در مردان بزرگسال دو تصویر کاملا متفاوت پدیدار می شود. برخی از آنها، این اختلال ادامه اختلال هویت جنسی است که در کودکی تجربه شده است. در گروهی دیگر اختلال بعدا به تدریج ظاهر می شود و گاهی با تاریخچه یادگار پرستی همراه با مبدل پوشی ارتباط دارد.

نظریه ها و درمان اختلالهای هویت جنسی :

علتهای اختلال هویت جنسی کاملا روشن نیستند، اما به نظر می رسد عوامل زیستی، روان شناختی و اجتماعی – فرهنگی نقش مهمی داشته باشند. زنانی که در رحم در معرض سطح بالای آندروژنها قرار داشته اند، به احتمال بیشتری در کودکی رفتارهایی را نشان می دهند که به صورت کلیشه ای مردانه محسوب می شوند.

در موارد نادری، نابهنجاریهای کروموزمی وجود دارد، از جمله یک کروموزوم y اضافی در جفت ۲۳ در ناراضیان جنسی مرد – به – زن و یک کروموزوم x اضافی در ناراضیان جنسی زن – به – مرد، بر اساس این فرض، الگوهای بازی کودکان تحت تاثیر عوامل هورمونی قرار دارند.

یافته های مربوط به ترتیب تولد و جنسیت خواهر-برادرها نشان می دهد پسرهای مبتلا فرزند اول نبوده اند و بیشتر برادر دارند تا خواهر، مردان همجنس گرا در مقایسه با ناراضیان جنسی زن، وضعیت مشابهی در خانواده دارند.

آسیب پذیری نسبت به انگیختگی زیاد و حساسیت نسبت به عاطفه والدین، عوامل مهمی در ایجاد اختلال هویت جنسی هستند. همچنین پژوهشگران به اهمیت ترجیح والدین برای فرزندی از جنس مخالف پرداختند، این یافته جالبی است، اما قطعا برای توجیه کردن پرورش اختلال هویت جنسی کافی نیست.

روان درمانی در مورد کودکی که از جنسیت خود ناراضی است می تواند جلوگیری از رفتار جنس مخالف و ترغیب کردن وی به پرورش دادن مهارتها و روابط دوستی همجنس را در بر داشته باشد.

اگر درمانجو کودک بسیار کم سن و سالی باشد، مداخله عمدتا با والدین صورت می گیرد، با این تاکید که به کودک کمک شود به عنوان پسر یا دختر، احساس ارزشمندی بیشتری را پرورش دهد. در مورد کودکان بزرگتر و نوجوان، متخصص بالینی مستقیما به رفتار و خیالپردازیهای جنس مخالف درمانجو، و همین طور به سایر تجربیات روانی آزارنده، مانند عزت نفس کم و ترس از طرد شدن توسط خانواده و همسالان می پردازد.

آنها به درمانجویان کمک می کنند از علتهای پریشانی خود آگاه شوند و روی علتهای احتمالی زیستی، روان شناختی، و اجتماعی – فرهنگی تاکید می کنند. آنها به درمانجویان مبتلا به اختلال هویت جنسی کمک می کنند تا یاد بگیرند با این احساسها و تجربیات به سر برند.

تقریبا ۵۰% افرادی که تحت عمل جراحی قرار گرفته اند، ۱ تا ۴ سال بعد از عمل جراحی، از لحاظ روانی و اجتماعی عملکرد خوبی داشتند. میزان بهبودی زندگی این افراد به چند عامل بستگی دارد: اولا، خشنودی در صورتی بیشتر است که انتقال از زن به مرد باشد نه از مرد به زن، ثانیا، کسانی که قبل از جراحی، بهتر سازگار شده اند، به احتمال بیشتری نتایج مثبتی را تجربه می کنند. این مساله در خصوص افرادی که با هویت جدید با مشکل کمتری پذیرفته شده اند بیشتر صدق می کند. ثالثا، نیرومندی تعهد و همانند سازی فرد به عنوان عضوی از جنس مخالف، قبل از عمل جراحی اهمیت دارد. رابعا، کیفیت خود عمل جراحی با سازگاری موفقیت آمیز ارتباط دارد.

ویژگی های تشخیص اختلال هویت جنسی:

  • افراد مبتلا، هویت جنس مخالف نیرومند و مستمری دارند که خیلی فراتر از میل به دریافت امتیازات فرهنگی متعلق به جنس مخالف است.
  • این اختلال در کودکان با چهار مورد زیر ظاهر می شود: الف) آنها مکررا می گویند دوست دارند جنس مخالف باشند یا اصرار دارند که هم اکنون از جنس مخالف هستند. ب) پسرها مبدل پوشی را ترجیح می دهند، درحالی که دخترها فقط بر پوشیدن لباسهای قالبی مردانه اصرار می کنند. ج) آنها در بازی وانمود کردن ترجیح نیرومند و مستمری برای نقش های جنس مخالف دارند، یا در مورد جنس مخالف بودن خیالپردازیهای مستمر دارند. د) آنها خیلی دوست دارند در بازیها و فعالیتهایی شرکت کنند که به طور کلیشه ای به جنس مخالف تعلق دارند. ه) آنها شدیدا همبازیهای جنس مخالف را ترجیح می دهند.
  • این اختلال در نوجوانان و بزرگسالان با نشانه هایی چون ابراز تمایل داشتن به جنس مخالف، جا زدن مکرر خود به عنوان جنس مخالف، و اعتقاد به اینکه آنها از احساسها و واکنشهای جنس مخالف برخوردارند، آشکار می شود.
  • فردی که به این اختلال مبتلاست از جنسیت خود ناراحت است یا احساس می کند نقش جنسی تعیین شده او نا متناسب اسب.
  • این اختلال با اختلال جسمانی ای که اندامهای تناسلی نا مشخص را شامل می شود، سازگار نیست.
  • این اختلال موجب پریشانی یا اختلال زیادی می شود.
  • جاذبه جنسی می تواند به مردان، زنان، یا هر دو جنس باشد یا به هیچ یک از دو جنس جاذبه جنسی وجود نداشته باشد.

منبع: خلاصه ای از آسیب شناسی روانی هالجین

پیمان دوستی

۱۵ فروردین ۱۳۹۴

اختلال های جنسی – بخش اول : رفتار جنسی نا بهنجار

عملکرد جنسی جنبه ضروری وجود انسان است که می تواند جز بسیار رضایتبخش یا ناراحت کننده زندگی فرد باشد.

رفتار  جنسی در صورتی اختلال روانی است که

  • به دیگران صدمه وارد کند ( ایجاد مزاحمت جنسی برای کودک آشکارا اختلال روانی است و … )
  • یا باعث شود فرد احساس ناراحتی مستمر کند یا در زمینه های مهم عملکرد اختلال ایجاد نماید. ( بیزاری ناراحت کننده و جاری از امیال جنسی اختلال روانی است)

درباره مواردی که فرد رفتاری را لذتبخش می داند ولی جامعه آن را ناپسند یا منحرف می انگارد چه می توان گفت؟

رفتارهایی که چند دهه پیش نابهنجار یا منحرف محسوب می شدند بخشی از روند کلی تمایل جنسی شده اند. در بین افراد جوان فقط ۵% زنان و ۲% مردان برای اولین آمیزش جنسی تا زمان ازدواج صبر می کنند و در مقابل ۴۵% زنان و ۱۷% مردان گروه مسن تر چنین کرده بودند. آنچه منحرف محسوب می شود با گذشت زمان تغییر می کند.

نابهنجاری های جنسی (paraphilia):

این اصطلاح به معنی انحرافی است که موضوع جاذبه جنسی فرد را در بر می گیرد. نابهنجاری های جنسی اختلال هایی هستند که به موجب آنها، فرد خیالپردازیها، تمایلات جنسی، یا رفتارهایی دارد که مکرر و از لحاظ جنسی برانگیزنده اند و شامل این موارد می شوند:

  • موضوعات غیر انسانی
  • کودکان یا سایر افراد ناراضی
  • رنج کشیدن یا تحقیر شدن خود یا شریک جنسی

ویژگی های نابهنجاری های جنسی:

ویژگی مشترک همه آنها این است که افراد مبتلا به این اختلال ها از لحاظ روانی آنچنان به هدف میل وابسته هستند که فقط در صورتی می توانند ارضای جنسی را احساس کنند که این هدف به نوعی وجود داشته باشد. در برخی افراد ترجیحات جنسی غیر عادی یافت می شود.

نابهنجاری های جنسی، اختلال هایی هستند که دست کم ۶ ماه دوام دارند. افراد مبتلا مکررا احساس می کنند که مجبور هستند به رفتار غیر عادیشان فکر کنند یا آن را انجام دهند. آنها می توانند به قدری نیرومند باشند که فرد غیر از رسیدن به ارضای جنسی، هدفهای دیگری را نمی بیند.

نمونه هایی از نابهنجاری های جنسی:

  • هرزه گویی تلفنی
  • مرده گرایی
  • حیوان خواهی
  • مدفوع خواهی
  • تنقیه خواهی
  • ادرار خواهی
  • آمیزش خواهی در انظار
  • خواب آمیزش خواهی
  • داغ خواهی ( کسب لذت جنسی از سوراخ کردن پوست یا تاتو)
  • پوشیدن پوشک برای لذت جنسی

بچه بازی (pedophilia):

اختلالی که به موجب آن یک فرد بزرگسال (۱۶ سال یا بیشتر)، به کودکانی که از لحاظ جنسی نا پخته اند تمایلات جنسی غیر قابل کنترل دارد. افراد مبتلا به این اختلال خیلی سخت درمان می شوند. این اختلال در منش فرد تثبیت می شود.

انواع بچه بازی:

ترجیحات جنسی و رفتار بچه بازها خیلی متفاوت است. برخی تکانه های خود را بروز نمی دهند، بلکه خیالپردازیها و تمایلات ناراحت کننده آزار رساندن به کودکان دارند.

مزاحمان موقعیتی سابقه رشد و تمایلات جنسی بهنجار دارند، آنها در بزرگسالی عمدتا رابطه با سایر بزرگسالان را دوست دارند. با این حال در برخی موقعیتها، مثلا در زمانی استرس زا، تکانه نیرومند رابطه جنسی با کودک بر آنها چیره می شود و بعد از این اتفاق به جای احساس آرامش ناراحت می شوند.

مزاحم ترجیحی: رفتار بچه بازی در شخصیت و سبک زندگی وی تثبیت شده است و کودکان مخصوصا پسرها را ترجیح می دهد. او مصلحتی ازدواج می کند، برای اینکه نزدیک کودکان باشد یا پوششی برای اختلالش باشد. هیچ اشکالی در رفتارش نمی بیند و اگر هم باشد به خاطر آن است که جامعه صرفا این نوع ابزار جنسی را نمی پسندد.

متجاوز جنسی به کودک: سو استفاده کننده خشن از کودک است که رفتارش جلوه ای از سایقهای جنسی خصمانه است.

چهار خورده تیپ متجاوزان جنسی وجود دارد:

  • متجاوز فیزیولوژیکی : الگوهای انگیختگی جنسی منحرف دارد، به احتمال بیشتری پسر بچه ها را انتخاب می کند اما از خشونت جسمانی و تعرض غیر جنسی پرهیز می کند.
  • متجاوز شناختی: تعرض جنسی خود را برنامه ریزی می کند که به احتمال زیاد تجاوز به آشنایان یا زنا با محارم است که از آنچه در سایر خورده تیپ ها یافت می شود، کمتر تکانشی و خشونت آمیز است.
  • متجاوز عاطفی: فاقد کنترل عاطفی است، به تعرض جنسی ای می پردازد که فرصت طلبانه، بدون برنامه ریزی، و اغلب خشونت آمیز است.آنها مستعد رنج بردن از افسردگی هستند.
  • متجاوز جنسی مشکلات مرتبط با رشد: از تاریخچه طولانی مشکلات شخصیتی و سازگاری، تعارض های خانوادگی و میان فردی و قربانی شدن در کودکی برخوردارند و به شکلهای خشونت آمیز تعرض جنسی می پردازند.

نظریه ها و درمان بچه بازی:

مدل زیستی – روانی – اجتماعی : به علت تاثیر متقابل عوامل فیزیولوژیکی، روان شناختی، و اجتماعی – فرهنگی بر پرورش آن مدل بسیار مناسبی است.

برای کاهش دادن سایق جنسی بچه باز هورمون زنانه پروژسترون را تجویز می کنند تا سطح تستوسترون را پایین آورند. رویکرد دیگر داروهای ضد آندروژن است که همین تاثیر را دارند. هورمون محرک جسم زرد – هورمون راه انداز LHRH می تواند در درمان افراد مبتلا به بچه بازی موثر واقع شود.

ترکیب کردن درمان های پزشکی با روان درمانی ضروری به نظر می رسد.

رادیکال ترین مداخله پزشکی جراحی را شامل می شود. اختگی یا برداشتن بیضه ها به قصد از بین بردن تستوسترون یا روش هیپوتالاموتومی، تخریب هسته قدامی – میانی هیپوتالاموس است. مشکل همه این شیو ها، علاوه بر عوارض جانبی آنها، این است که توانایی مرد را در بر انگیخته شدن جنسی و آمیزش یا استمنا کردن، از بین نمی برد. آنها ممکن است سطح تستوسترون را کاهش دهند و از این رو، به مهار سایق جنسی بچه باز کمک کنند، اما باید به مسئله نا مناسب بودن شریک جنسی او نیز پرداخته شود. بنابراین هریک از این درمانهای تنی باید با روان درمانی آمیخته شوند.

پژوهشها نشان می دهند، قربانیان سو استفاده جنسی، وقتی به بزرگسالی می رسند، به سمت دست زدن به اعمال سو استفاده جنسی مشابهی شوق پیدا می کنند.

ترتیب تولد هم می تواند در آماده کردن فرد برای پروروش دادن بچه باز نقش داشته باشد. آنهایی که تعداد بیشتری برادر بزرگتر از خود داشته اند به احتمال بیشتری مجذوب پسر ها می شوند.

این امکان وجود دارد که چپ دست بودن مشکلات بیشتری را در مدرسه به بار آورد، که به نوبه خود می تواند فرد را به سمت زندگی تبهکارانه سوق دهد که در آن جرمهای جنسی بخشی از این وضعیت است. پژوهشگران بین جامعه ستیزی و انگیختگی جنسی منحرف رابطه نیرومندی پیدا کردند.

درمانهای روان شناختی، روشهای رفتاری، فنون شناختی – رفتاری، و مداخله های زیستی را شامل می شوند.

الکتروشوک نوعی درمان ایجاد بیزاری بر گرفته از شرطی سازی کلاسیک است. در این روش، محرک منحرفی مانند صحنه جنسی که کودکی را در بر دارد به فرد نشان می دهند و در پاسخ به انگیختگی جنسی او به این صحنه شوک برقی را وارد می کنند. در روش دیگری سعی می کند جذب شدن بچه باز به کودک به عنوان هدف جنسی را با موضوع بزرگسال مناسبی عوض کند.

فنون رفتاری علاوه بر اینکه قصد دارند رفتار نامناسب را خاموش و رفتار مناسبی را جایگزین آن کنند، می خواهند روشهای جامعه پسند برقرار کردن رابطه با سایر بزرگسالان را تقویت کنند.

برای درمان روشی که بهتر از همه باشد وجود ندارد. افراد مبتلا حتی بعد از درمان فشرده بلند مدت ممکن است رفتارشان را تکرار کنند.

ویژگی های تشخیص بچه بازی:

  • حداقل ۶ ماه، خیالپردازیهای برانگیزنده جنسی، امیال جنسی، یا رفتارهای مکرر و شدیدی دارند که فعالیت جنسی با کودکان زیر سن بلوغ را شامل می شود.
  • عمل کردن فرد مطابق با این امیال، یا خیالپردازیهای جنسی درباره آن موجب ناراحتی یا اختلال شدید می شود.
  • فرد مبتلا حداقل ۱۶ ساله است و دست کم ۵ سال بزرگتر از کودک یا کودکان قربانی شده است.
  • رفتار فرد با جذب جنسی به جنس مذکر، مونث یا هر دو جنس مشخص می شود.
  • رفتار بچه بازی با این موضوع که به زنا با محارم محدود شده با نشده باشد، مشخص می شود.
  • رفتار بچه بازی با این موضوع که جذابیت جنسی منحصرا معطوف به کودکان است یا نه، مشخص می شود.

عورت نمایی (exhibitionism) :

فرد امیال جنسی شدید و خیالپردازیهای تحریک کننده ای به نشان دادن اندامهای تناسلی به یک غریبه دارد. در واقع انتظار ندارد فرد غریبه واکنش جنسی نشان دهد، بلکه شوکه شدن یا ترسیدن تماشاچی برای او برانگیزنده است. برخی در عالم خیال تصور می کنند تماشاچی از لحاظ جنسی برانگیخته خواهد شد. نابهنجاری عورت نمایی با نمایش مجاز در برخی از کشورها مثل ساحل لختی ها تفاوت دارد.

افراد مبتلا احساس می کنند نمی توانند رفتار خود را کنترل کنند یا احساس می کنند برای جلب توجه، مجبور به انجام این رفتار هستند؛ نتیجه آن، آشوب هیجانی و اختلال شدید در زندگی است.

درنظر گرفتن تجربیات رشدی اولیه که با موقعیت های قابل قیاس ارتباط دارند، مفید است. عورت نما برای غلبه کردن بر احساسهای مزمن شرم و تحقیر، بر انگیخته می شود. رفتار عورت نمایی با تقویت کردن احساسهای کفایت شخصی، موقتا او را از احساس های بی کفایتی آسوده می گذارد.

دیدگاه رفتاری، رفتار عورت نمایی را محصول تجربیات یادگیری در کودکی می داند، یعنی زمانی که فرد هنگام نشان دادن خودش تحریک جنسی شده و ناراحتی دیگران از این رفتار ناشایست موجب برانگیختگی او شده است. اغلب این نوع رفتار را به آمیزش جنسی ترجیح می دهند. رفتار آنها احساس مردانگی و قدرت شان را افزایش می دهد.

برای درمان باید از رویکرد چند جنبه ای استفاده کرد. معمولا کاربرد اصول یادگیری، مانند شرطی سازی تقابلی و شرطی سازی بیزاری آور را در بر دارد. فرد باید پیوند بین لذت جنسی و رفتار عورت نمایی را یادگیری زدایی کند، که این کار یا از طریق برقراری پیوندهای تازه بین تمایل جنسی و محرک های مناسب و یا از طریق مرتبط کردن درد و شرمندگی به جای لذت، با رفتار عورت نمایی صورت می گیرد. برای مثال، درمانجو تجسم می کند در حالی که آشنایان او را می بینند که مشغول رفتارهای عورت نمایی است، شرم و خجالت زیادی را متحمل می شود.

ویژگی های تشخیصی اختلال جنسی عورت نمایی :

  • برای افرادی مقرر می شود که برای مدت دست کم ۶ ماه خیالپردازیهای برانگیزنده جنسی شدید، امیال جنسی، یا رفتارهایی دارند که نشان دادن اندام تناسلی به غریبه های از همه جا بی خبر را شامل می شوند.
  • عمل کردن فرد طبق این امیال، یا خیالپردازیهای جنسی درباره آن، پریشانی یا اختلال شدیدی به بار می آورد.

یادگار پرستی (fetishism) :

جذابیت جنسی شدید و مکرر به شیئی بی جان است. افراد مبتلا به یک شی اشتغال ذهنی دارند و برای رسیدن به ارضای جنسی، به این شی وابسته می شوند و آن را به رابطه جنسی با همسر ترجیح می دهند. اغلب همه مبتلایان  مرد هستند و بعید است آنها در صدد درمان اختلالشان برآیند. رایج ترین اشیای یادگار اقلام معمولی پوشاک، مانند لباس زیر، جوراب، کفش و چکمه هستند.

جز گرایی (partialism) نا بهنجاری جنسی دیگری است که برخی از متخصصان آن را نوعی یادگار پرستی می دانند. افراد مبتلا فقط از قسمت خاصی از بدن، نظیر پاها، ارضای جنسی می شوند. مواردی که برانگیختگی جنسی مرد به پوشیدن لباس های زنانه بستگی دارد، در طبقه دیگری جای می گیرد که یادگار پرستی همراه با مبدل پوشی نامیده می شود. اگر استفاده از یک شی اختصاصا برای بیشتر کردن تحریک جنسی ترتیب یافته باشد یادگار پرستی محسوب نمی شود.

یادگار پرست ممکن است حتی تمایلی به آمیزش جنسی با شریک خود نداشته باشد و در عوض با شی یادگار استنما کند. برخی مردان فقط در صورتی به نعوظ می رسند که شی یادگار آنها موجود باشد. برخی رفتار عجیبی انجام می دهند، مثلا یادگار خود را می مکند، روی آن غلت می زنند، آن را می سوزانند، یا به چند قطعه تقسیم می کنند. این اختلال ممکن است باعث شود برخی افراد دست به سرقت بزنند.

خیالپردازیها و رفتارهایی که گاهی برانگیختگی جنسی فرد را افزایش می دهند با اشتغالهای ذهنی تشریفاتی که در یادگار پرستی واقعی مشاهده می شود تفاوت دارند.

یادگار پرستی نوعی رفتار وسواس گونه را شامل می شود که از کنترل فرد خارج است و می تواند مایه پریشانی و مشکلات میان فردی قابل ملاحظه ای باشد.

به نظر می رسد یادگار پرستی در اثر تجربیات اولیه زندگی، بین برانگیختگی جنسی و شی یادگار، پیوندی برقرار می کند. وقتی که فرد بزرگتر می شود، به جای اینکه ارضای جنسی را با فرد دیگری تداعی کند، آن را با شی یادگار خود تداعی می کند.

یک روش درمان از راه ایجاد بیزاری است، که به موجب آن، در حالی که فرد مشغول استمنا کردن با شی یادگار خود می باشد، او را در معرض تنبیه قرار می دهند؛ مثلا دارویی که موجب استفراغ می شود به او می دهند یا وی را هیپنوتیزم می کنند تا احساس تهوع کند.

روش رفتاری دیگری، شرطی سازی مجدد ارگاسمی (orgasmic reconditioning) نامیده می شود که در آن از فرد خواسته می شود با تصور کردن شی غیر قابل قبولی خود را تحریک کند، بعد در حالی که به محرک جنسی مناسبی، مانند تصویر شریک جنسی بزرگسال نگاه می کند، استمنا کند. به مرور زمان این فرد برای تحریک جنسی، کمتر به شی غیر قابل قبول متکی می شود و به طور فزاینده ای به محرک جنسی مطلوب روی می آورد.

ویژگی های تشخیص اختلال جنسی یادگار پرستی :

  • افراد مبتلا برای حداقل ۶ ماه، خیالپردازیهای برانگیزنده جنسی شدید، امیال جنسی یا رفتار های مکرری دارند که اشیای بی جان را شامل می شوند.
  • این خیال پردازی ها، امیال جنسی، یا رفتارها، پریشانی یا اختلال قابل ملاحظه ای به وجود می آورند.
  • اشیای یادگار به لباسهای زنانه ای که در مبدل پوشی مصرف می شوند یا وسایلی که برای تحریک اندام تناسلی نظیر ویبراتور به کار برده می شوند، محدود نمی شوند.

مالش دوستی (frotteurism) :

مالش دوستی به استمنایی اشاره دارد که مالیدن به دیگری را شامل می شود. قربانی مالش دوست، شریک جنسی راضی نیست، بلکه فرد غریبه ای است. مالش دوست در مکانهای پرجمعیتی مانند اتوبوس یا مترو، قربانی از همه جا بی خبر را انتخاب می کند و معمولا خود را به او می مالد تا انزال کند. او در حال مالیدن خود به قربانی اش تجسم می کند که با وی رابطه جنسی نزدیکی دارد. او برای اجتناب از اینکه شناسایی شود، سریع عمل می کند و قبل از اینکه قربانی اش پی ببرد چه اتفاقی در حال وقوع است، آماده گریختن است. معمولا این رویارویی خیلی کوتاه است و قربانی از آنچه اتفاق افتاده، بی خبر می ماند.

طبق دیدگاه نظریه یادگیری، این رفتار در مقطعی از زندگی، از طریق تجربه لذتبخش، شاید غیر عمدی، فراگیری شده و هر بار تکرار این رفتار تقویت بیشتری فراهم می کند. درمان به صورت یادگیری زدایی این تداعی ها، از طریق روشهایی چون خاموشی و شرطی سازی نا آشکار اجرا می شود.

ویژگی های تشخیص اختلال جنسی مالش دوستی:

  • برایی مدت ۶ ماه، خیال پردازیهای بر انگیزنده جنسی شدید و مکرر، امیال جنسی یا رفتارهایی دارند که لمس کردن و مالیدن خود به افراد ناراضی را شامل می شود.
  • عمل کردن طبق این امیال، یا داشتن امیال جنسی یا خیالپردازی درباره آنها، موجب پریشانی یا اختلال زیاد می شود.

مازوخیسم جنسی ( آزار طلبی  masochism) و سادیسم جنسی (sadism) :

مازوخیسم کسی است که از رنج کشیدن لذت می برد. مازوخیسم جنسی اختلالی است که ویژگی آن علاقه مندی به کسب ارضای جنسی از طریق وارد کردن تحریک دردناک بر بدن خود به تنهایی یا همراه با شریک جنسی است. مردان و زنان مبتلا به این اختلال، با وسایلی نظیر طناب پیچ کردن خود، زخمی کردن پوست با سوزن یا چاقو یا وارد کردن شوک برقی ارضای جنسی می شوند.

برخی از مازوخیسم ها طبق خیالپردازیهایشان عمل نمی کنند، بلکه تمایلات مکرری را احساس نموده و از نیروی این امیال احساس پریشانی می کنند.

سادیسم جنسی برعکس مازوخیسم جنسی است. فرد مبتلا به این اختلال از وارد کردن، صدمه یا میل وارد کردن صدمه به دیگری، لذت جنسی کسب می کند. دیدن یا تجسم کردن عذاب دیگری، سادیست را تحریک می کند. بر خلاف مازوخیسم جنسی که می تواند به شریک جنسی نیاز نداشته باشد، سادیسم جنسی برای اجرا شدن خیالپردازیهای سادیستی، به شریک جنسی نیاز دارد.

ممکن است یکی از شریکان نقش بسیار سلطه پذیر را بازی کند و برای صدمه دیدن و تحقیر شدن التماس کند. در فعالیت های دیگر، شریکان جنسی این نقشها را برعکس می کنند به طوری که فردی که قبلا سلطه پذیر بوده، اکنون درد وارد می کند و بر تعامل حاکم می شود. اصطلاح سادومازوخیست                     (sadomasochist) به افرادی اشاره دارد که از وارد کردن درد و درد بردن، لذت جنسی کسب می کنند.

رایج ترین تمایلات جنسی سادیستی را کتک زدن، روابط ارباب – برده، بندگی شدیدا محدود کننده، تحقیر، و قید و بند گزارش داده اند.

برخی افراد سناریوهای نمایشی به اجرا می گذارند؛ مثلا، در حالی که قلاده به گردن دارند و به دور و بر هدایت می شوند و به آنها دستور داده می شود مثل یک سگ مطیع عمل کنند و برای کوچکترین بدرفتاری کتک می خوردند. جالب اینکه، مردان و زنان علاقه مشترکی به اغلب این رفتارها دارند، اما درصد بیشتری از زنان به ناسزاگویی علاقه مند هستند.

در حالت افراطی تر، فرد ماسکی را به صورت می زند یا کیسه پلاستیکی را روی سر می کشد، حلقه طنابی را به گردن می اندازد، یا گاز نیترات استنشاق می کند که موجب خفگی می شود.

احتمالا این افراد بین تحریک جنسی و تجربه درد یا گوشمالی، رابطه برقرار کرده اند. سناریوی دیگر می تواند همایند شدن تنبیه بدنی با نوازش کردن و قوت قلب بعدی والدین باشد که باعث شده فرد درد را با محبت تداعی کند. سادیستها برعکس، با میل به چیره شدن بر دیگران برانگیخته می شوند، درست به همان صورتی که والدین خشن، آنها را در اوایل کودکی کنترل می کردند. احتمال دارد که نیاز به شریکان جنسی یاریگر، انگیزه اصلی وارونه شدن نقشهای جنسی آنها باشد.

درمان گروهی و فردی، با تمرکز بر اصول رفتاری شرطی سازی و تقویت ، بیش از هر درمانی موفقیت آمیز باشد. هورمون محرک جسم زرد – هورمون راه انداز LHRH می تواند در درمان افراد مبتلا بع سادیسم جنسی موثر واقع شود

ویژگی های تشخیص سادیسم جنسی :

  • افراد مبتلا برای مدت حداقل ۶ ماه، خیالپردازیهای برانگیزنده جنسی مکرر و شدید، امیال جنسی، یا رفتارهایی دارند که اعمال واقعی یا ساختگی را شامل می شوند که به موجب آنها با رنج بردن روانی یا جسمانی یا تحقیر کردن دیگری، تحریک جنسی می شوند.
  • عمل کردن فرد طبق این امیال جنسی با فردی ناراضی، با این گونه امیال یا خیالپردازیهای جنسی، موجب پریشانی یا اختلال زیادی می شود.

ویژگی های تشخیص مازوخیسم جنسی:

  • افراد مبتلا برای مدت حداقل ۶ ماه، خیالپردازیهای برانگیزنده جنسی مکرر و شدید، امیال جنسی، یا رفتارهایی دارند که اعمال واقعی یا ساختگی تحقیر شدن، کتک خوردن، محبوس شدن یا رنج کشیدن به شیوه های دیگر را شامل می شوند.
  • این خیالپردازیها امیال جنسی، یا رفتارها، پریشانی یا اختلال زیادی را به بار می آورند.

یادگارپرستی همراه با مبدل پوشی (transvestic fetishism) :

نشانگانی که فقط در مردان یافت می شود، که طی آن، مرد میل غیر قابل کنترلی برای پوشیدن لباسهای زنانه دارد و این وسیله اصلی برای رسیدن به ارضای جنسی است. این ارضای جنسی کیفیت بی اختیار دارد و مقدار زیادی از انرژی هیجانی فرد را مصرف می کند. مبدل پوشی اغلب با استمنا یا خیالپردازیهایی همراه است که در آنها مرد تجسم می کند مردان دیگری مجذوب او به عنوان زن شده اند. در صورتی که چنین مردی لباس مبدل نپوشیده باشد، به یک مرد معمولی شباهت دارد و ممکن است با یک زن آمیزش جنسی کند. در واقع تعریف این اختلال بیانگر آن است که مرد خود را به  عنوان یک مرد در نظر می گیرد و جهت گیری او دگر جنس گرا است.

برخی مردان فقط یک قلم لباس زنانه، مانند لباس زیر می پوشن و آن را زیر لباس مردانه خود برتن می کنند. برخی دیگر، کمدی پر از لباسهای زنانه دارند و وقتی تنها هستند، خود را کاملا به صورت یک زن در می آورند. در حالی که آنها خود را به این شکل در می آورند تصور می کنند شخصیت متفاوتی دارند. وقتی آنها تنها هستند، احساس می کنند مبدل پوشی به آنها آرامش می دهد، و هنگام آمیزش جنسی، مبدل پوشی انگیختگی جنسی آنها را افزایش می دهد.

پدیده مرتبط با آن خود زن خواهی (autogynephilia) است که به موجب آن، مرد از فکر یا تجسم اینکه آناتومی زنانه دارد یا عملکردهای زیستی نظیر قاعدگی، زایمان، و شیر دادن با پستان را تجربه می کند، تحریک جنسی می شود. مردان همجنس گرایی که خود را مانند زنان آرایش می کنند، یادگر پرست مبدل پوش نیستند.

افراد معمولا مبدل پوشی را در کودکی یا نوجوانی آغاز می کنند. برخی از آنها ممکن است به عنوان نوعی تحقیر یا ارضا کردن خیال والدین که آنها عملا دختر هستند، مجبور به پوشیدن لباسهای دخترانه شده باشند. برخی از روی کنجکاوی لباس زنانه می پوشند و آن را لذت بخش می دانند.

این رفتار خالی از تعارض نیست، گاهی تمام لباسهای زنانه را پاره می کنند یا آنها را دور می ریزند و قسم می خورند که این فعالیت را ترک خواهند کرد. زمانی که این مردان به قدر کافی پریشان می شوند که در صدد کمک حرفه ای برآیند، معمولا به علت مشکل دیگری مانند افسردگی یا پریشانی ناشی از این احساس است که رفتارشان از خارج از کنترل می باشد.

در صورتی که فرد برای تغییر یافتن انگیزه داشته باشد، درمان گران از روشهای رفتاری مانند شرطی سازی با ایجاد بیزاری، حساس کردن نا آشکار، و شرطی سازی مجدد ارگاسمی استفاده می کنند. مبدل پوشی معمولا وظیفه کاهش دادن اضطراب فرد را بر عهده دارد؛ بنابراین درمانگر از طریق روان درمانی مرسوم، درمانجو را ترغیب می کند از استرسهایی که این رفتار را تشدید می کنند، آگاه شود.

ویژگی های تشخیص اختلال جنسی یادگار پرستی همراه با مبدل پوشی:

  • مردان دگر جنس گرای مبتلا به این اختلال حداقل برای مدت ۶ ماه، خیالپردازیهای برانگیزنده جنسی مکرر و شدید، امیال جنسی، یا رفتارهایی دارند که مبدل پوشی را شامل می شوند.
  • این خیالپردازیها، امیال جنسی، یا رفتارها، پریشانی یا اختلال قابل ملاحظه ای به بار می آورند.

تماشاگری جنسی (voyeurism) :

نوعی اختلال جنسی که به موجب آن، فرد وسواس کسب ارضای جنسی از مشاهده کردن برهنگی یا فعالیت جنسی کسانی را دارد که نمی دانند مورد مشاهده قرار گرفته اند. این اختلال بیشتر در مردان شایع است. معمولا از اصطلاح چشم چران محل برای آنها استفاده می شود. تماشاگر جنسی میل شدید و مکرری برای مشاهده کردن افراد بی خبر از همه جا دارد. وی قادر نیست با فردی که مورد مشاهده قرار می دهد رابطه جنسی عادی برقرار کند و از این رو احساس ناکامی می کند.  او ترجیح می دهد هنگام فعالیت تماشاگری جنسی یا بلافاصله بعد از آن، استمنا کند.

مانند سایر نابهنجاریهای جنسی تعداد کمی به میل خود در صدد درمان بر می آیند و خیلی از آنها در جریان درمان، باز هم دوست ندارند تغییر کنند.

روش ترجیحی درمان فنون درمانی است که برای درمان عورت نمایان به کار برده می شوند. برای مثال می توان به تماشاگر جنسی گفت تجسم کند دستگیر شده و هنگام انجام دادن رفتارهای تماشاگری جنسی به طور علنی تحقیر می شود.

ویژگی های تشخیصی اختلال  تماشاگری جنسی:

  • حداقل برای مدت ۶ ماه، خیالپردازیهای برانگیزنده جنسی مکرر و شدید، امیال جنسی یا رفتارهایی دارند که عمل مشاهده کردن افراد لخت بی خبر از همه جا را در جریان در آوردن لباس، یا فعالیت جنسی، شامل می شوند.
  • عمل کردن فرد طبق این امیال جنسی، یا خیالپردازیهای جنسی درباره آن، پریشانی یا اختلال زیادی به بار می آورد.

نظریه ها و درمان نابهنجاری های جنسی :

هر نابهنجاری جنسی رویکرد منفردی را می طلبد، اما چند اصل کلی وجود دارد. اغلب نابهنجاریهای جنسی در تجربیات کودکی ریشه دارند. بعد از اینکه نابهنجاری جنسی تثبیت شد، مزمن می شود.

به عقیده مانی، نقشه عشقی، بازنمایی خیالپردازیها و شیوه های عمل جنسی ترجیحی فرد است. نقشه های جنسی در اوایل زندگی تشکیل می شوند. نابهنجاری جنسی به علت نقشه عشقی به خطا رفته است. به عبارتی فرد طوری برنامه ریزی شده است که خیالپردازیهای جامعه ناپسند و بالقوه زیانبخش را به اجرا گذارد.

نابهنجاری جنسی می تواند در موقعیت آمیزش جنسی با همسر روی دهد. چنین رفتاری بیانگر اختلال در رابطه عاشقانه، یعنی، نظر تحریف شده در مورد رفتار جنسی مناسب است.

نظریه پردازان معتقدند از طریق  نابهنجاریهای وراثتی، هورمونی، یا عصب شناختی، برای این رفتارها آمادگی زیستی دارند، اما دیدیم که طبق رویکرد رفتاری، یک یا چند رویداد یادگیری در دوران کودکی فرد اتفاق افتاده که پاسخ شرطی لذت جنسی به محرک نامناسب را شامل می شوند. به مرور زمان، فرد به صورت بی اختیار، ارضای تداعی شده با این محرک یا تجربه را دنبال می کند. اغلب نوعی احساس قدرت با این ارضا همراه است.

آنها می توانند از طریق تجربیات موفقیت آمیز با موضوع دلخواه خود، نیازهای جنسی و عزت نفس خود را ارضا کنند. نظریه دیگری اعلام می دارد که افراد مبتلا به نابهنجاریهای جنسی، نقص کنترل کلی دارند. آنها به جای اینکه فقط یک رفتار نابهنجار جنسی را اکتساب کرده باشند از یک نابهنجاری جنسی به سراغ دیگری می روند، یا رفتارهای بیش از یک طبقه را انجام می دهند. درمان افراد مبتلا به نابهنجاری جنسی خیلی سخت است؛ زیرا این افراد اغلب مایل نیستند رفتار لذتبخش خود را ترک کنند یا خیلی خجالت می کشند کمک بخواهند.

منبع: خلاصه ای از آسیب شناسی روانی هالجین

پیمان دوستی

۱۴ فروردین ۱۳۹۴

کم خونی داسی شکل

کم‌خونی داسی شکل یک بیماری ژنتیکی و یک اختلال خونی است که با هموگلوبین معیوب (Hbss) شناخته می‌شود. هموگلوبین طبیعی صاف و گرد است و به سلولاجازه عبور آسان از مویرگ‌های خونی را می‌دهد. سلول‌های هموگلوبین سلول داسی سفت و به شکل داس می‌باشند. این مولکول‌های هموگلوبین تمایل دارند به شکل خوشه‌ای و در کنار یکدیگر قرار گیرند، بنابراین به راحتی از مویرگ‌های خونی عبور نمی‌کنند. این خوشه‌ها منجر به توقف جریان خون حمل‌کننده اکسیژن می‌گردند. برخلاف سلول‌ها با هموگلوبین طبیعی که بیش از ۱۲۰ روز زنده هستند، سلولهای داسی بعد از ۲۰-۱۰ روز از بین می‌روند. این روند طی یک دوره مزمن منجر به بروز کم خونیمی‌گردد.

کم خونی داسی شکل حاصل یک جهش ژنی می‌باشد که طی آن یک نوکلئوتید با باز آلی تیمین جای خود را با یک نوکلئوتید دیگر با باز آلی آدنین عوض می‌کند.

پژوهشگران پزشکی می گویند سلول‌های داسی‌شکل ممکن است در اثر کمبودشان در خون، مجبور شوند که به سلول‌های سرطانی تمورهایی که در برابر درمان مقاومت می‌کنند، حمله کنند. این سیستم روشی نو برای درمان سرطان گزارش شده است.

صفت سلول داسی:
این افراد حامل ژن معیوب – Hbs – هستند اما مقداری هموگلوبین طبیعی – Hba– نیز دارند افراد با صفت سلول داسی معمولاً بدون علامت هستند و می‌باشند. ممکن است کم خونی خفیف ایجاد گردد.
تحت شرایط پر استرس، خستگی، کاهش اکسیژن و یا عفونت روند داسی شدن رخ می‌دهد و در نتیجه عوارض بیماری سلول داسی بروز می‌نماید.
بیماری سلول داسی – هموگلوبین C
فرد دارای هر دو نوع همگلوبین Hbs وHbc می‌باشد. هموگلوبین C باعث ایجاد سلولهای هدف می‌گردد. وجود هموگلوبین طبیعی در کنار این هموگلوبین باعث می‌شود، فرد علامتی از کم خونی نداشته باشد.

اگر هموگلوبین S داسی با سلول هدف همراه شود منجر به یک کم خونی خفیف تا متوسط می‌گردد.
این افراد اغلب از بیماری سلول داسی با درجه خفیف رنج می‌برند.بحران گرفتگی رگ‌ها، صدمات ارگان‌ها به علت کم خونی و داسی شدن‌های مکرر و احتمال بالای عفونت همه صفات مشترکی برای Hbss و Hbsc می‌باشند.

بیماری سلول داسی – هموگلوبین E
این نوع مشابه بیماری سلول داسی C است با این تفاوت که یک عنصر در ملکول هموگلوبین جایگزین شده‌است. این نوع معمولاً در افراد جنوب آسیا مشاهده می‌شود. برخی افراد با بیماری هموگلوبین E بدون علامت می‌باشند. هر چند تحت شرایط ویژه نظیر خستگی، کاهش اکسیژن و یا کمبود آهن یک کم خونی خفیف تا متوسط بروز می‌نماید.
هموگلوبین S – تالاسمی بتا:
این بیماری با ارث رسیدن هم‌زمان ژن‌های تالاسمی و سلول داسی ایجاد می‌گردد.
این اختلال باعث کم خونی متوسط و شرایطی مشابه ولی خفیف تر از بیماری سلول داسی می‌گردد.
همه اشکال بیماری سلول داسی می‌توانند عوارض همراه با بیماری را بروز دهند. فرد مبتلا به Hbss به شدت مبتلا خواهد بود.

منبع: خلاصه ای از کتاب روان شناسی کودکان استثنایی دکتر میلانی