دکتر پیمان دوستی

پیمان دوستی: موسس مرکز روانشناسی پذیرش و تعهد، مربي پذيرش و تعهد درماني(درمان مبتني بر پذيرش و تعهد)، مولف و مترجم كتاب هاي اكت، درمانگر اختلالات اضطرابی، افسردگی و وسواس

چگونه در کنار عزیزمان که اختلال شخصیت مرزی (BPD) دارند بمانیم؟: با استفاده از اصول ACT و شفقت

زندگی با فردی که با اختلال شخصیت مرزی (BPD) دست و پنجه نرم می کند، می‌تواند پیچیده و گاه طاقت‌فرسا باشد. شاید گاهی احساس کنید بر لبه‌ی پرتگاه راه می‌روید، یا رفتارهای عزیزتان برایتان غیرقابل درک، آسیب‌زننده یا متغیر باشد. اما شما تنها نیستید — و مهم‌تر از آن، راهی برای کنار آمدن وجود دارد؛ راهی که از دل پذیرش، شفقت و تعهد به ارزش‌های انسانی عبور می‌کند.

گردآوری: دکتر پیمان دوستی

درد را انکار نکنید، اما اجازه ندهید که شما را ببندد

در درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (اکت/ ACT)، ما یاد می‌گیریم که احساسات دشوار بخشی اجتناب‌ناپذیر از زندگی انسانی هستند. وقتی فردی که دوستش داریم با شدت زیادی رنج می‌کشد، ممکن است ما هم دچار ترس، خشم یا ناتوانی شویم. این احساسات طبیعی‌اند. تلاش برای حذف یا انکار آن‌ها، تنها ما را از واقعیت و از رابطه‌ی زنده و انسانی دور می‌کند.

پس لحظه‌ای مکث کنید. با خودتان مهربان باشید. نفس عمیقی بکشید. به خود بگویید: طبیعی‌ست که در این شرایط، من هم درگیر شوم. این سخت است. و در عین حال، می‌توانم قدمی کوچک در جهت ارزش‌هایم بردارم.” در اینجا ارزش ها، همان عمیق ترین خواسته های قلبی تان است که می خواهید در کنار عزیزتان، چگونه باشید؟ چگونه فردی مراقب، حمایت کننده، دلسوز یا … باشید؟

فرد را از رفتارهایش جدا ببینید

در درمان متمرکز بر شفقت (CFT)، به ما آموخته می‌شود که پشت هر رفتار، حتی آسیب‌زننده‌ترین رفتارها، اغلب ریشه‌ای از درد، ترس یا نیاز به ارتباط نهفته است. فردی با BPD ممکن است گاهی رفتارهایی نشان دهد که از نظر دیگران «افراطی»، «کنترل‌گر» یا «غیرمنطقی» است، اما این رفتارها اغلب پاسخی‌اند به تجربه‌ی درونیِ ناایمنی شدید.

به جای این‌که بگویید: چرا این‌قدر دراماتیکی؟، شاید بتوان گفت: می‌دانم الان خیلی تحت فشاری. من اینجا هستم که اگر بخواهی با من حرف بزنی.”

با شفقت، مرزهای سالم تعیین کنید

شفقت به معنای گذشتن از خود یا پذیرفتن رفتارهای آسیب‌زننده نیست. شفقت یعنی دیدن رنج خود و دیگری و تمایل به کاهش آن، بدون قضاوت و بدون قربانی‌کردن خود. افراد دارای BPD بیشتر از آن‌چه نشان می‌دهند، به مرزهای روشن و پیش‌بینی‌پذیر نیاز دارند، حتی اگر در لحظه مقاومت کنند.
مرزها را با آرامش و ثبات بیان کنید، نه با خشم یا تهدید.

تمرکز بر ارزش‌ها به جای راه‌حل‌های سریع

دردرمان مبتنی بر پذیرش و تعهد  (اکت/ ACT) ما به جای جستجوی دائمی برای «حل مشکل»، یاد می‌گیریم که بر اساس ارزش‌های‌مان زندگی کنیم — حتی در دل رنج. اگر ارزش شما «حمایت»، «ارتباط»، یا «احترام متقابل» است، از خود بپرسید:
در این لحظه، کوچک‌ترین کاری که می‌توانم برای نزدیک شدن به این ارزش‌ها انجام دهم چیست؟
شاید آن کار فقط گوش‌دادن باشد. یا ترک موقتی گفت‌وگو برای حفظ آرامش. یا نوشتن یک یادداشت محبت‌آمیز.

خودتان را فراموش نکنید

زندگی در کنار فردی با BPD ممکن است فرسوده‌کننده باشد. شما هم به مراقبت، حمایت روانی، استراحت و شنیده‌شدن نیاز دارید. استفاده از گروه‌های حمایتی، مشاوره‌ی فردی، یا تمرین‌های خودمراقبتی می‌تواند به حفظ تعادل درونی شما کمک کند.
شما قرار نیست درمانگر عزیزتان باشید — شما فقط کافی‌ست انسانی مهربان، حاضر و متعهد باشید.

سخن پایانی

اگر امروز احساس می‌کنید خسته‌اید، اگر نمی‌دانید چگونه باید برخورد کنید، اگر بین عشق و درماندگی مانده‌اید… رنج شما واقعی‌ست، و انتخابتان برای ماندن و یادگیری، نشان از شجاعت انسانی شما دارد.
ما باور داریم که هیچ رابطه‌ای کامل نیست، اما هر رابطه‌ای می‌تواند به سمت مهربانی، معنا و تحول حرکت کند.

انتشار مقاله “احساس شکست افراد دارای BPD” در نشریه نوآوری‌های اخیر در روان‌شناسی

با افتخار اعلام می‌کنیم که مقاله‌ای علمی با عنوان «احساس شکست در افراد دارای اختلال شخصیت مرزی: نقش پیش‌بین الگوی به تعویق انداختن، عدم برنامه‌ریزی و حساسیت به طرد» در شماره تابستان ۱۴۰۴ نشریه نوآوری‌های اخیر در روان‌شناسی منتشر شده است.

این مقاله توسط
دکتر پیمان دوستی (استادیار دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران جنوب و مؤسس مرکز خدمات روانشناسی پذیرش و تعهد)
و دکتر نرگس حسینی‌نیا (مدرس دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران غرب و مسئول فنی مرکز خدمات روانشناسی پذیرش و تعهد)
نگاشته شده است.

در این پژوهش علمی، سه عامل روان‌شناختی یعنی تعویق‌کاری، ضعف در برنامه‌ریزی و حساسیت به طرد به‌عنوان پیش‌بین‌های احساس شکست در افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی (BPD) بررسی شده‌اند. نتایج نشان داد که تعویق‌کاری و حساسیت به طرد، نقش مهمی در تجربه احساس شکست این افراد دارند، در حالی که عدم برنامه‌ریزی نقش معناداری نداشت.

این مقاله بر اهمیت پرداختن به عوامل زیربنایی تجربه‌های هیجانی در مداخلات درمانی تأکید دارد.

برای مطالعه مقاله، به لینک زیر مراجعه فرمایید:
https://doi.org/10.22034/rip.2024.470595.1051

احساس شکست در افراد دارای اختلال شخصیت مرزی: چرا به تعویق انداختن و ترس از طرد مهم‌اند؟

افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی (BPD) معمولاً تجربه‌ای مستمر از احساس ناکامی و شکست در ابعاد مختلف زندگی خود—شخصی، تحصیلی، شغلی و بین‌فردی—دارند. اما پرسش اینجاست که چه عواملی این احساس شکست را در آن‌ها تشدید می‌کند؟

در سال ۲۰۲۵، پژوهشی علمی در نشریه نوآوری‌های اخیر در روان‌شناسی منتشر شد که توسط دکتر پیمان دوستی (استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب) و دکتر نرگس حسینی‌نیا (مدرس دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران غرب) انجام شده است. این مطالعه با هدف بررسی سه عامل روان‌شناختی انجام شد که احتمال می‌رود در شکل‌گیری احساس شکست در افراد دارای BPD نقش داشته باشند:
۱. تعویق‌کاری
۲. عدم برنامه‌ریزی
۳. حساسیت به طرد شدن

یافته‌های این تحقیق نشان داد که تعویق‌کاری و حساسیت به طرد دو عامل اصلی در پیش‌بینی احساس شکست در این افراد هستند. در مقابل، عدم برنامه‌ریزی نقشی در این احساس نداشت. به عبارتی، برخی از شرکت‌کنندگان با وجود اینکه برنامه‌ریزهای توانمندی بودند، همچنان احساس شکست را تجربه می‌کردند؛ بررسی دقیق‌تر نشان داد که موضوع اصلی، تأخیر در انجام به‌موقع کارها و آسیب‌پذیری نسبت به طرد شدن از سوی دیگران است، نه صرفاً نداشتن برنامه.

افراد دارای اختلال شخصیت مرزی اغلب به‌دلایل هیجانی و روان‌شناختی، انجام کارهای مهم را به تأخیر می‌اندازند، و این تأخیر خود به منبعی برای احساس ناکامی تبدیل می‌شود. از سوی دیگر، حساسیت بالا به طرد باعث می‌شود که آن‌ها در روابط روزمره دچار واکنش‌های افراطی، سوءتفاهم یا قطع ارتباط شوند، که این نیز تجربه شکست را تشدید می‌کند.

چه باید کرد؟

این پژوهش پیام روشنی برای درمانگران دارد: مداخلاتی که بر کاهش تعویق‌کاری و حساسیت به طرد تمرکز دارند، می‌توانند در کاهش احساس شکست در افراد دارای BPD مؤثر باشند. رویکردهای موج سوم روان‌درمانی همچون:

  • درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT)
  • درمان متمرکز بر شفقت (CFT)
  • طرحواره‌درمانی
  • رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT)

از جمله ابزارهای نیرومند و اثربخش در این زمینه هستند.

این تحقیق یادآوری می‌کند که بسیاری از رفتارهایی که در ظاهر به شکل اهمال‌کاری یا ضعف در مدیریت زمان دیده می‌شوند، در واقع ریشه در لایه‌های عمیق‌تری از درد هیجانی، ترس از طرد، و اجتناب از تجربه دارند. شناخت و درک این فرآیندهای زیربنایی، راه را برای درمانی انسانی‌تر، مؤثرتر و متناسب با تجربه زیسته این افراد باز می‌کند.

منبع:

https://doi.org/10.22034/rip.2024.470595.1051

درمان پذیرش و تعهد متمرکز (FACT): رویکردی برای مداخله‌های کوتاه‌مدت

درمان پذیرش و تعهد متمرکز یا FACT  مخفف عبارت Focused Acceptance and Commitment Therapy یکی از نسخه‌های کوتاه‌مدت و هدفمند درمان پذیرش و تعهد (ACT) است. این رویکرد به‌عنوان بخشی از موج سوم روان‌درمانی‌های رفتاری، با هدف ارائه مداخلات مؤثر، انعطاف‌پذیر و کوتاه‌مدت طراحی شده است؛ به‌ویژه برای محیط‌هایی که زمان محدود و دسترسی مراجع به خدمات درمانی کوتاه است، مانند درمانگاه‌های اولیه سلامت روان، مراکز سلامت عمومی، کلینیک‌های درد و مشاوره‌های سازمانی.

گردآوری: دکتر پیمان دوستی

FACT چه تفاوتی با ACT دارد؟

هرچند FACT بر پایه اصول بنیادین ACT بنا شده است، تفاوت‌های کلیدی زیر، آن را از درمان سنتی ACT متمایز می‌کند:

  • مدت زمان کوتاه‌تر: FACT معمولاً در  ۱ تا ۴ جلسه طراحی می‌شود، درحالی ‌که ACT سنتی می‌تواند در قالب ۸ تا ۲۰ جلسه اجرا شود (این تعداد جلسات قطعی نیست و ممکن است تغییر کند).
  • تمرکز بیشتر بر تغییر عملکردی سریع: FACT با هدف بهبود عملکرد و ارتقای زندگی معنادار در مدت زمان محدود طراحی شده و بیشتر بر «مداخله» و «تحول سریع در عملکرد رفتاری» متمرکز است.
  • ساختار منعطف و نیمه‌ساختاریافته: درمانگر در FACT با یک رویکرد تطبیقی، بسته به شرایط و نیاز فوری مراجع، مؤلفه‌های ACT را تلفیق می‌کند.
  • محیط‌های اجرایی متفاوت:  FACT برای محیط‌های سلامت عمومی، مراکز مشاوره غیر تخصصی یا خدمات اولیه روان‌شناختی کاربرد بیشتری دارد.

مؤلفه‌های اصلی FACT چیست؟

درمان FACT نیز مانند ACT، بر توسعه‌ی انعطاف‌پذیری روان‌شناختی (Psychological Flexibility)  متمرکز است. اما این فرآیندها در FACT با شدت، تمرکز و سرعت بیشتری دنبال می‌شوند. چهار مؤلفه اصلی FACT که با عنوان مدل چهارگانه یا چهار بخش عملکردی شناخته می‌شود، شامل موارد زیر است:

  1. کاهش اجتناب تجربی (Experiential Avoidance): شناسایی و کاهش تلاش‌های ناکارآمد برای فرار یا کنترل هیجان‌ها و افکار.
  2. افزایش آگاهی لحظه‌ای (Present Moment Awareness): تمرکز بر «اینجا و اکنون» با هدف کاهش غرق‌شدگی در گذشته یا آینده.
  3. توسعه خود به‌عنوان زمینه (Self-as-Context): کمک به فرد برای بازشناسی خود به‌عنوان ناظر تجربه‌ها، نه بخشی از آن‌ها.
  4. وضوح ارزش‌ها و تعهد رفتاری (Values Clarification & Committed Action): شناسایی ارزش‌های شخصی و جهت‌گیری به سوی زندگی معنادار، حتی در حضور درد روانی.

کاربردهای FACT

FACT  به دلیل ساختار کوتاه‌مدت و رویکرد عمل‌گرا، در بسیاری از حوزه‌های درمانی و غیردرمانی کاربرد دارد، از جمله:

  • درمان اولیه‌ی مشکلات اضطرابی و افسردگی
  • مشاوره با بیماران مبتلا به بیماری‌های مزمن و درد جسمانی
  • مداخلات رفتاری در افراد با سوءمصرف مواد یا رفتارهای پرخطر
  • به‌کارگیری در سازمان‌ها، مراکز کار، مدارس و خدمات سربازخانه‌ای
  • کمک به بیماران در مراحل ابتدایی یا گذار (مانند تشخیص بیماری، از دست دادن شغل، مهاجرت و…)

مزایای FACT برای مراجع و درمانگر

  • برای مراجع: FACT  فرصت تجربه مداخله‌ای سریع، کم‌هزینه و مبتنی بر معنای زندگی را فراهم می‌کند، حتی در صورت عدم آمادگی برای درمان بلندمدت.
  • برای درمانگر: این مدل به درمانگر اجازه می‌دهد تا با استفاده از مداخلات کلیدی و مؤثر در مدت زمان کوتاه، تحولی قابل‌سنجش در عملکرد مراجع ایجاد کند.

جمع‌بندی

درمان FACT نه جایگزین کامل ACT است و نه نسخه‌ای ساده‌شده، بلکه الگویی کوتاه مدت، اثربخش، تطبیقی و موج‌سوم‌محور برای آن دسته از موقعیت‌هاست که نیاز به درمانی سریع، منعطف و معنادار داریم. این رویکرد، دعوتی دوباره برای زیستن در مسیر ارزش‌هاست، نه فرار از دردها.

احساس تنهایی در اختلال شخصیت مرزی؛ چه عواملی آن را پیش‌بینی می‌کنند؟

اختلال شخصیت مرزی (BPD) یکی از چالش‌برانگیزترین اختلالات روان‌شناختی است که با ناپایداری هیجانی، روابط بین‌فردی آشفته، و رفتارهای تکانه‌ای شناخته می‌شود. یکی از ویژگی‌های کمتر بررسی‌شده اما بسیار مهم در این اختلال، احساس مزمن تنهایی است؛ احساسی که حتی در حضور دیگران نیز تجربه می‌شود. اما چه عواملی در شکل‌گیری این احساس نقش دارند؟

در پژوهشی که سال ۱۴۰۴ توسط دکتر پیمان دوستی (عضو هیات علمی دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب) و دکتر نرگس حسینی‌نیا (مدرس دانشگاه آزاد واحد تهران غرب) انجام شده، تلاش شد تا عوامل روان‌شناختی مؤثر بر احساس تنهایی در افراد مبتلا به BPD شناسایی شوند. پژوهشگران این احساس را با چهار مؤلفه اصلی مورد بررسی قرار دادند:

  1. احساس خصومت
  2. حساسیت به طرد
  3. رفتارهای تکانه‌ای
  4. حالات خلقی (افسرده، آرام، شادکام)

روش پژوهش:

در این مطالعه توصیفی-همبستگی، از بین ۳۵۷ مراجعه‌کننده به یک مرکز روان‌شناسی که بر اساس یک فراخوان به پژوهش دعوت شده بودند، ۸۲ نفر بر اساس معیارهای DSM-5-TR تشخیص BPD گرفتند و از ابزارهایی استاندارد برای سنجش استفاده شد. همچنین تحلیل داده‌ها با روش رگرسیون چندگانه انجام شد.

یافته‌های کلیدی:

  • احساس خصومت، حساسیت به طرد، خلق افسرده و خلق آرام توانستند به‌طور معنادار احساس تنهایی را در این افراد پیش‌بینی کنند.
  • خلق شادکام به صورت معکوس پیش‌بینی‌کننده احساس تنهایی بود؛ یعنی هرچه شادکامی بیشتر، احساس تنهایی کمتر.
  • رفتارهای تکانه‌ای علی‌رغم ارتباط نظری با مشکلات بین‌فردی، نقش معناداری در پیش‌بینی احساس تنهایی نداشتند.

تفسیر روان‌شناختی:

به نظر می‌رسد افرادی با اختلال شخصیت مرزی، حتی در جمع نیز احساس طرد و دیده‌نشدن می‌کنند. نوسانات خلقی (به‌ویژه خلق افسرده و عدم آرامش هیجانی) و تمایلات خصمانه نسبت به دیگران، احساس «تنهایی درونی» را در آن‌ها تشدید می‌کند. در مقابل، وقتی فرد تجربه خلق شاد دارد، روابط را مثبت‌تر تفسیر کرده و کمتر احساس طرد یا انزوا می‌کند.

نتیجه‌گیری بالینی:

این پژوهش، شناخت دقیق‌تری از تجربه تنهایی در افراد دارای BPD ارائه می‌دهد و نشان می‌دهد که احساس تنهایی این افراد لزوماً به کم‌بودن روابط اجتماعی مربوط نیست، بلکه به تجربه درونی آن‌ها از طرد و ناپایداری هیجانی گره خورده است. این یافته‌ها می‌توانند به طراحی مداخلات روان‌درمانی دقیق‌تر کمک کنند؛ به‌ویژه با تمرکز بر مدیریت خلق، افزایش تاب‌آوری هیجانی و کاهش حساسیت به طرد.

ارجاع به این مقاله:

دوستی، پیمان.، حسینی نیا، نرگس. (۱۴۰۴) .احساس تنهایی افراد دارای اختلال شخصیت مرزی: پیش بینی بر اساس احساس خصومت، حساسیت به طرد، رفتارهای تکانه‌ای و حالات خلقی. مهارت های روانشناسی تربیتی، ۲(۱۶)، ۱۵-۲۴.

انتشار مقاله‌ای درباره احساس تنهایی در اختلال شخصیت مرزی

مقاله‌ای جدید از دکتر پیمان دوستی (عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب و موسس مرکز روانشناسی پذیرش و تعهد)، با همکاری دکتر نرگس حسینی‌نیا (مدرس دانشگاه آزاد واحد تهران غرب و مسول فنی مرکز) در شماره تابستان ۱۴۰۴ مجله روان‌شناسی تربیتی منتشر شد.

این پژوهش به بررسی یکی از وجوه کمتر پرداخت‌شده در اختلال شخصیت مرزی (BPD) می‌پردازد: احساس مزمن تنهایی—احساسی که حتی در میان جمع و در روابط بین‌فردی نیز گریبان‌گیر افراد مبتلا می‌شود.

در این مطالعه توصیفی-همبستگی، ۸۲ نفر از میان ۳۵۷ مراجعه‌کننده بر اساس تشخیص DSM-5-TR به عنوان دارای BPD شناسایی شدند. سپس رابطه احساس تنهایی با چهار عامل روان‌شناختی بررسی شد:

  • احساس خصومت
  • حساسیت به طرد
  • رفتارهای تکانه‌ای
  • حالات خلقی (افسرده، آرام، شادکام)

نتایج این تحقیق نشان داد که:

  • احساس خصومت، حساسیت به طرد، خلق افسرده و خلق آرام به‌طور معناداری پیش‌بینی‌کننده احساس تنهایی بودند.
  • در مقابل، خلق شادکام نقش محافظتی داشت و به کاهش احساس تنهایی منجر می‌شد.
  • رفتارهای تکانه‌ای، علی‌رغم نقش مهم در مشکلات بین‌فردی، پیش‌بینی‌کننده معناداری برای احساس تنهایی نبودند.

این یافته‌ها تصویری دقیق‌تر از تنهایی در افراد دارای BPD ارائه می‌دهد؛ احساسی که بیش از آنکه به نبود ارتباطات اجتماعی مربوط باشد، ریشه در تجربه درونی طرد و ناپایداری هیجانی دارد.

پیام بالینی مهم: مداخلات درمانی برای افراد دارای BPD باید فراتر از افزایش تعداد روابط بین‌فردی باشند و به مدیریت هیجان، تقویت خلق مثبت و کاهش حساسیت به طرد بپردازند.

ارجاع مقاله:
دوستی، پ. و حسینی‌نیا، ن. (۱۴۰۴). احساس تنهایی

تجربه‌ی زیسته افراد دارای اختلال شخصیت مرزی: مسیری از سردرگمی تا معنابخشیدن

اختلال شخصیت مرزی (Borderline Personality Disorder)، مسیری است که از یک سردرگمی بزرگ شروع می شود، اما می تواند روند بهبود را تا معنا بخشیدن به زندگی طی کند.

در ابتدای این سردرگمی، افرادی که با اختلال شخصیت مرزی (Borderline Personality Disorder) زندگی می‌کنند، اغلب تجربه‌ای تکه‌تکه از خود دارند؛ آنان درباره گذشته و آینده سردرگم‌اند و تجربه‌ای تکه‌تکه از خود دارند؛ معمولا آنچه آنها از خود می‌خواهند یا دنبال می‌کنند ثابت نیست و برنامه‌های ناتمام زیاد به همراه تغییر مداوم مسیر زندگی به شکل‌های مختلف را در زندگی خود می‌بینند. در بیشتر مواقع این افراد، «خود» را بیشتر به‌مثابه عکس‌العملی لحظه‌ای نسبت به شرایط می‌بینند تا داستانی منسجم و درازمدت  (فوکس، ۲۰۰۷). چاپل و همکاران (۲۰۲۲) نقل می کنند که افراد دارای اختلال شخصیت مرزی (BPD) پیش از درمان، داستان زندگی‌شان فاقد روایتی یکپارچه است، اما درمان‌هایی مانند درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT)، درمان متمرکز بر شفقت (CFT)، رفتار درمانی دیالکتیک (DBT) و طرحواره درمانی (ST) می‌تواند حس کنترل بر زندگی را برایشان بازسازی کند.

تجربه‌های زیسته افراد دارای BPD

در اینجا قصد دارم تا برخی از جملات و تجربه‌های افرادی که با اختلال شخصیت مرزی (BPD) زندگی می‌کنند و طی مصاحبه‌های پژوهشی به دست آمده‌اند را بیان کنم.

شماره ۱:

تشخیص اختلال شخصیت مرزی (BPD) اغلب با احساس رهایی از ابهام و گناه همراه است. یکی از جملات پر تکرار مصاحبه‌های پژوهشی این جمله بوده است:

وقتی به من گفتند BPD است، فشار عظیمی از دوشم برداشته شد… فهمیدم این چیزی است که می‌توانم کاری برایش انجام دهم.

جمله پرتکرار دیگر مصاحبه ها این بود:

فهمیدم این اصلا تقصیر من نبوده است، اما قابل بهبود است.

شماره ۲:

در مرحله‌ای از بهبود، افرادی گزارش دادند که احساس می‌کرده‌اند:

عواطف و هیجان هایم همه‌چیز را هدایت می‌کردند. هیچ بینشی نداشتم. نمی‌دانستم چه می‌کنم یا چرا.
یکی از افراد گفت:
BPD  ممکن است ریشه‌اش در تروما باشد… من را آموخته ام که چطور با احساس هایش رفتار کنم.

شماره ۳:

 افرادی روایت می‌کردند که نیاز مداوم به تأیید از دیگران دارند، مثلاً این متن یکی از مصاحبه‌هاست:

احساس ناامنی زیادی دارم. نیاز دارم چند بار در روز تأیید شوم که کارها را درست انجام می‌دهم، چون خودم را خیلی قضاوت می‌کنم… اگر کامل نباشد، خوب نیست.
یکی دیگر نیز گفته بود:
لای گِل‌های قعر دریا هستم! لیاقت هیچ چیز خوب را ندارم.

شماره ۴:

برخی از افراد توصیف می‌کردند که خودآسیب‌زنی یا افکار خودکشی راهی برای تسکین درد درون است. مانند مثال زیر:

دردی که داخل من است، آن‌قدر غیرقابل تحمل است که اولین واکنشم این است که به خودم آسیب بزنم.
یا شخص دیگری گفت:
اگر زندگی خیلی ترسناک شود، دو گزینه دارم… مرگ یا بیمار شدن مجدد، چیزی که می‌شناسم.

[اسلایدشو "”۳″" یافت نشد]

مسیر بهبود BPD: از «گیجی» تا «رشد واقعی»

مطالعه کیفی مک کنیزی و همکاران (۲۰۱۹) بر روی ۱۴ زن دارای اختلال شخصیت مرزی (BPD) نشان داد مسیر بازیابی سلامت با سه مرحله روبه‌رو است:

  • گیرکردن در احساسات شدید و ناامیدی،
  • دریافت تشخیص BPD و آغاز درمان،
  • تجربه تغییر واقعی با احساس امید، مشارکت فعال در درمان، و ارتباط معنادار با دیگران.

این نتایج نشان می‌دهد وقتی فرد تشخیص را بپذیرد، می‌تواند فعالانه وارد مسیر درمان شود و مهارت‌های خودتنظیمی و روابط سالم را تقویت کند، تا جایگاهی معنادار در زندگی بیابد.

بازیابی «زندگی ارزشمند» و تحقق شکوفایی انسانی

مطالعه‌ای توسط چاپل و همکاران (۲۰۲۳) از شرکت‌کنندگان زن دارای اختلال شخصیت مرزی (BPD) نشان داد که حتی پس از کنترل علائم، گذار از فرد «بهبودیافته» به فردی با زندگی  ارزشمدار،  مدت زمان چندین ساله (بین ۵ تا ۷ سال) نیاز دارد. آنها  چهار تم کلیدی در مسیر رشد شناسایی کردند:

۱. حمایت خانواده و شبکه اجتماعی
۲. بازسازی هویت سالم فراتر از صرف کنترل علائم
۳. فرایند تدریجی و غیرخطی بهبود، شامل عقب‌گردهای موقت
۴. حرکت از کنترل علائم به دنبال کردن اهداف معنادار زندگی

این یافته‌ها یادآوری می‌کنند که BPD تنها به کاهش علائم محدود نمی‌شود، بلکه شامل بازسازی معنا، ارتباط معنادار با دیگران و ارتقا خودارزشمندی است.

نیاز به ارتباط و تجربه «امن بودن»

در مطالعه اسپودنکیویچ  و همکاران (۲۰۱۹) گروهی از افرادی که به تازگی تشخیص BPD برای آنها داده‌شده گزارش دادند که تجربه اولیه‌شان با BPD، با ترس، انزواء و تجربه امنیت نامطمئن همراه بوده است. آنها برای ادامه درمان نیازمند احساس امنیت، اعتبار و اعتماد بوده‌اند. همین که درمانگر در تعامل او را تنها نگذاشته، پایه‌ای برای مشارکت فعال در روند بهبود فراهم کرده است.

نفی انگ و تبدیل روان‌درمانی به بستری حمایتی

مک‌دونا  (2020) بیان می کند افراد مبتلا به BPD اغلب با انگ اجتماعی و دید منفی مواجه‌اند .اما هنگامی که درمانگران با تفهیم، احترام و درک واقعی با آنها مواجه شوند، امکان ایجاد روابط درمانی موثر فراهم می‌شود که مستقیم بر مسیر درمان اثرگذار است.

[اسلایدشو "”۳″" یافت نشد]

نتیجه‌گیری

مطالعات کیفی نشان می‌دهند که تجربه زیسته در BPD شامل فرایندی از سردرگمی و احساس تهی بودن تا بازیابی هویت و ارتباط داشتن است:

  • تغییر هویت از تکه‌تکه و شکننده به روایت منسجم‌تر؛
  • پذیرش تشخیص و فعال شدن در مسیر درمان؛
  • گذار از سوگیری ناشی از علائم به یافتن معنا و اهداف ارزشمند؛
  • لزوم ایجاد حس امنیت و شراکت درمانی مطمئن؛
  • اهمیت خنثی‌سازی انگ اجتماعی و ایجاد فضای انسانی و پذیرا.
  • درمان BPD تنها کاهش رفتارهای خودآسیب‌زا نیست، بلکه فرایند بازسازی زندگی است.
  • تأکید بر نقشی که جامعه و خانواده و نیز رابطه درمانی دارند؛
  • ضرورت ارائه امید واقعی و ملموس برای مخاطبان: BPD همان قدر که دشوار است، مسیر بازگشت به زندگی اصیل و متعالی را هم پیش‌رو دارد.

مرور برخی پژوهش ها درباره آثار روان‌شناختی به جای مانده پس از جنگ

در این روزها که همه جا سخن از جنگ و دوران پس از جنگ می‌باشد، تصمیم گرفتم تا از زاویه‌ای متفاوت، به برخی از پژوهش‌های صورت گرفته در خصوص آثار روان‌شناختی به جای مانده پس از جنگ، بپردازم.

مطالعه‌ای روی بیش از ۳۰۰۰ بازمانده جنگ در یوگسلاوی سابق نشان داده است که جنگ باعث افزایش «حساسیت بین‌فردی» می‌شود (یعنی حساسیت بیش از حد نسبت به رفتار دیگران). این مطالعه بیان می‌کند که افراد پس از جنگ، در ارتباطات اجتماعی بیشتر آسیب‌پذیر و محتاط هستند.

برعکس پژوهشی قبلی، تحقیق روی پناهجویان جنگ‌های سوریه و عراق در ترکیه نشان داد کسانی که رشد پس‌تروما داشتند، همدلی و نوع‌دوستی بیشتری نسبت به هم‌گروهی‌های خود نشان دادند. 

در مطالعه‌ای دیگر، تصویربرداری روی مادران در محیط‌های جنگ‌زده نشان داد که جنگ پیوند عصبی همدلی را مستقیماً ضعیف نمی‌کند، اما هماهنگی میان واکنش مغز و رفتار همدلانه را کاهش می‌دهد؛ به‌عبارتی مغز هنوز پاسخ می‌دهد ولی رفتار همدلی کاهش می‌یابد.

جمع بندی:

بسیاری از مطالعات نشان می‌دهند که،‌ تجربه جنگ باعث حساس‌تر شدن (delicate) افراد می‌شود—اما بیش از حد حساس شدن می‌تواند به مشکلات روان‌شناختی منجر شود.

در مواردی، برخی افراد پس از جنگ به وضعیت بی‌تفاوتی یا بدبینی می‌رسند، به‌ویژه اگر PTSD داشته باشند که همدلی رفتاری‌شان را ضعیف می‌کند.

اما کسانی که مسیر رشد پس‌تروما را طی می‌کنند، ممکن است حتی همدل‌تر و نوع‌دوست‌تر شوند.

چگونه در شرایط بحران (جنگ) پذیرای هیجان‌هایمان باشیم؟

در روزهایی که صداهای انفجار و اخبار ناگوار از هر طرف می‌رسد، بدن و روان ما در حالت آماده‌باش قرار می‌گیرد. ترس، اضطراب، غم، خشم، گیجی، بی‌قراری، بی‌خوابی یا حتی بی‌حسی—این‌ها واکنش‌هایی طبیعی به شرایطی کاملاً غیرطبیعی هستند.

در این شرایط ممکن است ذهن تان به شما بگوید:
نترس! باید قوی باشی»
نباید اینقدر مضطرب باشی»
الان وقت گریه نیست، کنترل داشته باش!»
در حالی که همین تلاش برای سرکوب، بدن و روان ما را بیشتر تحت فشار قرار می‌دهد.

سرکوب هیجان، درد را بیشتر می‌کند:
وقتی هیجان هایمان را نادیده می‌گیریم یا با خودمان به خاطر آنها می‌جنگیم، آن‌ها از بین نمی‌روند؛ بلکه با شدت بیشتری بازمی‌گردند.

پذیرش هیجان ها چگونه است؟

به این موضوع توجه داشته باشید که تجربه ترس و اضطراب در این شرایط کاملا طبیعی است.

بجای انکار یا فرار از هیجان هایتان، وجود آنها را تصدیق کنید. برای مثال، می توانید بیان کنید، در حال حاضر من در حال تجربه ترس یا اضطراب هستم.بودن این هیجان در این شرایط کاملا طبیعی است و سیستم محافظت در برابر تهدید من فعال شده است.

ما می توانیم نسبت به آنچه در حال تجربه ی آن هستیم آگاه باشیم و بدون مبارزه با آنها، سعی کنیم کارهایی که واقعا در حال حاضر برایمان مهم است را انجام دهیم.

به جای جنگیدن با هیجان هایتان، به آنها فضا بدهید. دوباره به یاد داشته باشید که جنگیدن با هیجان هایتان یا سرکوب آنها، به شدت آنها می افزاید.

پذیرش افکار و هیجان هایتان به معنای تسلیم نیست؛ یعنی قدرت دیدن و در آغوش گرفتن آنچه هست، تا بتوانیم هوشمندانه عمل کنیم.

در دل شرایط سخت، اگر خود را به رسمیت بشناسیم—با همه ترس‌ها و احساساتمان—قدم اول مراقبت روانی را برداشته‌ایم.

یادمان باشد:

ما مجاز به ترسیدن هستیم.

ما مجاز به گریه کردن هستیم.
و همین احساسات، بخشی از انسان‌بودن ما در دل بحران‌ هستند.

وبینار رایگان: «سوگ، فقدان و بحران» با رویکرد ACT و اصول شفقت برگزار می‌شود

در ادامه مسیر کلینیک روان‌شناسی “پذیرش و تعهد” به ارائه آموزش‌های همگانی و ارتقا بعد روانی کیفیت زندگی افراد جامعه، این بار میزبان یک وبینار رایگان با موضوع «سوگ، فقدان و بحران» خواهد بود.

زندگی ما پر از لحظاتی است که هیچ آمادگی قبلی برای رویارویی با آن‌ها نداریم؛ بحران‌های ناگهانی، فقدان‌های دردناک و سوگ‌هایی که گاه عمیق و طولانی می‌شوند. در این وبینار آموزشی، تلاش می‌کنیم با بهره‌گیری از آموزه‌های روان‌شناسی مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) و اصول شفقت (CFT)، راه‌هایی انسانی، علمی و اثربخش برای مواجهه با این موقعیت‌ها بیاموزیم.

در این وبینار یاد می‌گیریم:

  1. چگونه درد خود را به جای انکار، تصدیق کنیم
  2. چگونه با مهربانی به خود پاسخ دهیم
  3. چطور مبارزه با خودمان را به‌خاطر افکار و احساسات‌مان کنار بگذاریم
  4. چگونه در مسیر ارزش‌هایمان گام برداریم

این وبینار به میزبانی کلینیک روان‌شناسی پذیرش و تعهد و با سخنرانی دکتر پیمان دوستی (موسس کلینیک و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی) در تاریخ ۲۱ خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۲۰:۰۰ برگزار خواهد شد.