دکتر پیمان دوستی

زندگی ارزشمدار در مقابل زندگی هدفمدار

یک روانشناس با اشاره به تاثیر زندگی بدون در نظر گرفتن ارزش‌‌ها در ایجاد ناامیدی، اظهار کرد: شاید بتوان گفت که به دلیل محدودیت هایی که در دوران پاندمی کرونا برای افراد ایجاد شده است، برخی از افرادی که صرفا هدف‌گرا زندگی می کردند و اکنون نمی توانند این اهداف را دنبال کنند، احساس های شکست بیشتری را نسبت به افرادی که ارزش مدار زندگی می کردند، تجربه می کنند.

دکتر پیمان دوستی مورخ ۷ بهمن ۱۳۹۹ در گفت‌وگو با ایسنا، با بیان اینکه به طور مشخص تحقیقی در خصوص هدفمند یا ارزشمند زندگی کردن افراد در دوران پاندمی کرونا صورت نگرفته است، گفت: تحقیقات گذشته نشان می دهند صرفا بر اساس اهداف زندگی کردن و در نظر نگرفتن ارزش ها می تواند با ناکامی ها و احساس های شکست و ناامیدی هایی همراه باشد، در واقع افرادی که زندگی خود را بر اساس ارزش ها و نه هدف ها پایه گذاری می کنند، ممکن است راه های دیگری برای دنبال کردن ارزش های خود پیدا کنند.

این روانشناس ادامه داد: ارزش و هدف دو مفهوم متفاوت و در برخی موارد مرتبط به یکدیگر هستند. انگیزه را می توان نیروی برانگیزاننده رفتار تعریف کرد. ارزش ها، عمیق ترین خواسته های قلبی ما برای چطور پیوسته زندگی کردن مان می باشند. در واقع، ارزش نوعی از سبک زندگی ای است که می خواهیم داشته باشیم یا به زبانی دیگر، آنها خواسته های ما از خودمان هستند نه خواسته های ما از دنیا و دیگران.

وی افزود: ارزش ها مانند نوعی قطب نما به زندگی ما جهت می دهند و ما همیشه می توانیم در جهت این قطب نما حرکت کنیم. طبق این تعریف، ما هیچ وقت به ارزش ها نمی رسیم، بلکه ما می توانیم تا همیشه در جهت آنها حرکت کنیم. برای مثال یک فرد می تواند همیشه در مسیر با سواد بودن حرکت کند و این موضوع ممکن است سبکی از زندگی او باشد. این امر در حالی است که هدف ها یک انتها دارند و ما می توانیم به آنها برسیم. در مثال ذکر شده، مدرک تحصیلی می تواند یک هدف باشد و فرد زمانی که مدرک تحصیلی را به دست آورده است دیگر به اتمام آن هدف رسیده است و هدف دیگری را جایگزین می کند.
به گفته دوستی برخی از اهداف، هدف های همسو با ارزش های ما هستند که ممکن است در طی کردن مسیر زندگی بر اساس ارزش هایمان محقق شوند. برای مثال اگر فردی ارزش با سواد بودن را در زندگی داشته باشد، هنگام طی کردن این مسیر ممکن است از مسیر هدفی به نام مدرک تحصیلی هم عبور کند، هر چند که هنوز ممکن است فرد بدون دریافت مدرک تحصیلی دانشگاهی هم بتواند در مسیر با سواد بودن حرکت کند.


وی همچنین گفت: بر اساس آنچه گفته شد، شاید بتوان انگیزه را به شکل حرکت در جهت ارزش ها تعریف کرد، چرا که دنبال کردن ارزش ها می تواند برای تحقق بخشیدن توانایی های بالقوه مان به ما کمک کند. هرچند که ارزشمند زندگی کردن و هدفمند زندگی کردن، هر دو می توانند مفید باشند، اما به نظر می رسد که ارزشمند زندگی کردن به معنای دنبال کردن عمیق ترین خواسته های قلبی مان برای آنچه می‌خواهیم در این دنیا به آن تبدیل شویم، از اهمیت بیشتری نسبت به دستاوردهای مبتنی بر اهداف برخوردار است.
وی معتقد است: زمانی که ما نمی توانیم ارزش های اصلی زندگی مان را شناسایی کنیم، مانند فردی می شویم که در بیابان، سرگردان به هر جهت نگاه می کنیم و هر بار مسیری را بدون اینکه حتی بدانیم به کجا می رویم طی می کنیم و اندکی بعد مسیرمان را تغییر می دهیم و دوباره این رویه ادامه پیدا می کند. ممکن است ما بارها و بارها اهدافی را برای خود ایجاد کنیم و به سمت آنها حرکت کنیم و حتی زمانی که به آنها می رسیم متوجه شویم این همان چیزی نبود که به دنبالش بودیم و چنین سردرگمی‌، ویژگی افرادی است که زندگی آنها صرفا بر مبنای دنبال کردن اهداف می گذرد و از قطب نمایی به نام ارزش های زندگی استفاده نمی کنند.


این روانشناس تصریح کرد: تعجبی ندارد که در چنین شرایطی ما دچار سردرگمی شویم و یا حتی از دستاوردهای بزرگ زندگی که به عنوان اهداف در نظر داشتیم هم احساس رضایت نکنیم. چرا که این اهداف، در مسیر ارزش های ما نبودند و بدون در نظر گرفتن ارزش هایمان به هر سو برای اهداف مختلف گام برداشته ایم.


وی در ادامه به راهکارهایی برای تشخیص ارزش‌های زندگی پرداخت و گفت: یکی از ساده‌ترین راه‌ها برای یافتن ارزش‌های زندگی پاسخ به چند پرسش است. اگر بتوانم نامه ای از آینده دریافت کنم که در آن زندگی من در ابعاد مختلف روابط خانوادگی، اجتماعی، تحصیلی و … ذکر شده باشد، ایده آلم این است که این شخصیت آینده من در ابعاد مختلف به چه شکل باشد؟.
دوستی گفت: ممکن است بخواهم فردی مهربان، با سواد، صمیمی و … باشم. آنچه دوست دارم در این نامه از من نوشته شده باشد، همان ارزش های اساسی من است که می خواهم سعی کنم در مسیر آنها قدم بگذارم. چنانچه نتوانم ارزش های اساسی زندگی ام را شناسایی کنم، ممکن است پوچی و بی معنایی، حتی در صورت به دست آوردن دستاوردهایی بزرگ، زندگی ام را فرا گیرد که این امر را در روانشناسی به عنوان یکی از مولفه های عدم انعطاف پذیری روانشناختی می شناسیم و تحقیقات از رابطه آن با بسیاری از مشکلات مرتبط با روان حکایت دارند.

روش های خودمراقبتی برای کاهش «استرس» در پاندمی کرونا

به گفته یک روانشناس شیوع ویروس کرونا برای بسیاری از افراد با تجربه استرس همراه بوده است، به طوری که افراد در پاسخ به این استرس‌، ممکن است واکنش‌های هیجانی مختلفی نظیر نگرانی‌ یا اضطراب در خصوص سلامتی خود، عزیزان و حتی نارضایتی از تغییر سبک زندگی و شغلی از خود نشان ‌دهند. از سوی دیگر زمانی که میزان این نگرانی ها یا اضطراب‌های تجربه شده به گونه‌ای باشد که روند شغلی، تحصیلی و روابط بین فردی و اجتماعی افراد را تحت تاثیر قرار دهد، نیاز به دریافت کمک های روانشناختی حرفه‌ای نیز ضرورت می یابد.
دکتر پیمان دوستی ۲ آذر ۹۹ در گفت‌وگو با ایسنا، اظهار کرد: اگر به هنگام تغییرات محیطی بدن ما نیاز به سازگاری مجدد با این تغییرات را پیدا کند، در اصطلاح می گوییم فشار روانی یا همان استرس به ما وارد شده است. شیوع ویروس کرونا نمونه‌ای از این تغییرات محیطی است که سبک زندگی ما را تغییر داده است و ما نیاز داریم تا خودمان را با این تغییرات سازگار کنیم.

وی در ادامه به بیان شیوه‌های خودمراقبتی در جهت کاهش استرس‌ در ایام شیوع کرونا پرداخت و گفت: در گام نخست افراد باید سعی کنند تا حمایت‌های اجتماعی برای خود کسب کنند، بدین معنا که با افرادی بی‌آنکه مورد قضاوت و یا سرزنش قرار گیرند، در خصوص افکار و احساسات خود صحبت کنند. از سوی دیگر نکته مهم این است که افراد باید دست از سرزنش، قضاوت یا انتقاد کردن خودشان نیز بردارند.

به گفته دوستی، زمانی که افراد به شیوه‌های مختلف مانند خود سرزنشی، خود انتقادی، یا خود قضاوتی به خود حمله می‌کنند، بدن‌شان در حالت جنگ یا گریز قرار می‌گیرد، یعنی مغز تفاوت میان خود انتقادی و خود سرزنشی و یا مواجهه با یک تهدید بیرونی واقعی را تشخیص نمی‌دهد و بدن درست به همان شکلی که اجدادمان هنگام رویارویی با یک تهدید عمل می‌کردند،  از پاسخ های جنگ یا گریز یکی را انتخاب می‌کند چراکه در این حالت تنها نکته مهم برای بدن، حفظ بقا و عبور از موقعیت تهدید است. همچنین این امر موجب تضعیف سیستم ایمنی بدن‌ در مقابل بیماری می‌شود چراکه تنها به حفظ بقا در لحظه تهدید توجه دارد.

وی ادامه داد: بنابراین افراد باید دست از سرزنش خود بردارند و توجه کنند که در حال تجربه هیجان‌های طبیعی انسان بودن‌ هستند و نیازی به تلاشی بی وقفه برای مبارزه با این هیجان‌ها ندارند. تحقیقات نشان می‌دهند، تلاش برای فرار از یک هیجان ناخوشایند بر شدت آن می افزاید و در مقابل راهبردهای پذیرش موجب کاهش آزارندگی آنها می شود.

این روانشناس گفت: به نظر می رسد انسان‌ها از قسمت‌های مختلفی مانند یک خود مضطرب، یک خود عصبانی، یک خود غمگین، و یک خود شفقت ورز تشکیل شده اند. پرورش خود شفقت ورز موجب می‌شود تا سیستم تسکین دهنده و خشنودی ما فعال شود. در واقع تحقیقات نشان می‌دهند مغز ما نمی‌تواند تفاوت میان مورد شفقت ورزی واقع شدن از سوی دیگران و شفقت ورزی افراد به خود را تشخیص دهد. در هر دو صورت، هنگامی که مورد شفقت ورزی قرار می‌گیریم سیستم تسکین دهنده و خشنودی ما فعال می‌شود که در این هنگام استفاده از تمرین های توجه آگاهی (ذهن آگاهی) به طور چشم گیری می تواند موجب تجربه کمتر آزار دهندگی اضطراب شود.

دوستی معتقد است که تمرینات توجه آگاهی باید هنگامی انجام شوند که بدن‌ در حالت آرامش نسبی قرار دارد. در واقع این تمرین‌ها برای آرام سازی نیستند بلکه برای توسعه قسمتی از مغز افراد کارایی دارند. درست همانطور که یادگیری شنا در دریای طوفانی ایده خوبی نیست، انجام این تمرینات در شرایطی که افراد سیل عظیمی از هیجان را تجربه می‌کنند نیز  مناسب نیستند.

این روانشناس با بیان اینکه افراد باید هنگامی به انجام تمرینات توجه آگاهی بپردازند که  تنش کمتری را تجربه می‌کنند، افزود: اینگونه افراد می‌توانند از مهارت به دست آمده در شرایطی که در تنش بیشتری قرار دارند استفاده کنند. برای انجام این تمرینات باید ابتدا چشم‌های خود را ببندند و چند نفس عمیق بکشند. سپس به طور طبیعی نفس بکشند. سعی کنند همه توجه خود را روی ریتم نفس کشیدن خود معطوف کنند. با هشیاری کامل به این موضوع توجه کنند که قفسه سینه ‌شان با هر دم و بازدم چطور حرکت می‌کند.

به گفته وی افراد باید در عین حال که نفس می‌کشند متوجه نفس کشیدن خود نیز باشند به طوری که گویی دو نفر هستند. سپس چند نفس عمیق بکشند و مجددا چشمان خود را باز کنند.

دوستی در انتها گفت: این تمرین قسمت‌هایی از مغز را برای پاسخ مناسب به موقعیت پرورش می‌دهد. پس نکته کلیدی آن، انجام دادن هرچه بیشتر تمرین است. هرچقدر در طول روز بیشتر این تمرین را انجام دهند، نتایج سریع‌تر پدید می‌آیند.

خبرنگار مینا عبادی

دبیر سولماز خوان

آسیب‌های روانشناسی شبه‌علمی

یک روانشناس با اشاره به روی آوردن برخی روانشناسان به روانشناسی زرد گفت: با وجود تمام آسیب‌هایی که شبه‌علم یا علم زرد به افراد وارد می‌کند، متاسفانه امروزه به دلایل مختلف برخی از افراد که حتی تحصیلات دانشگاهی روانشناسی دارند هم به شبه‌علم روی آورده‌اند و به جای استفاده از روش‌های علمی مبتنی بر شواهد، از روش‌های غیرعلمی و مبتنی بر “به چیزهای خوب فکر کن”، “دنیا در دستان توست” و مواردی مشابه استفاده می‌کنند. هر چند که این موضوع آسیب‌زننده است، اما ممکن است به دلیل ناآگاهی مردم، خطاهای شناختی و بسیاری از موارد دیگر، بازار علم زرد داغ‌تر از روش‌های علمی مبتنی بر شواهد باشد.
دکتر پیمان دوستی ۲۸ آبان ۹۹ در گفت وگو با ایسنا درباره ویژگی های علم اظهار کرد: در علم، فارغ از هر گونه تعصب، می توان یافته ها را به چالش کشید و یافته های جدید را به یافته های قبلی اضافه کرد و در صورت لزوم یافته های قبلی را مردود اعلام کرد. این ویژگی همان چیزی است که به آن «ابطال پذیری» گفته می شود، یعنی یافته مطلقی وجود نخواهد داشت. همچنین ویژگی دیگر علم «آزمون پذیری» است، یعنی اگر ادعایی مطرح می شود، می تواند با روش های علمی یا آزمایشگاهی آنها را مورد آزمون قرار داد. «تکرارپذیری» ویژگی دیگر علم است بدین معنی که اگر دیگران هم روش های مورد ادعا را امتحان کنند، نتایجی مشابه به دست می آورند. همچنین علم ویژگی دیگری به نام «پایا بودن» دارد، بدین معنی که اگر پس از مدت زمانی باز هم ادعا مورد آزمون قرار گرفت، نتایج بازهم تکرار شوند. هرچند اینها فقط بخشی از ویژگی های علم است، اما دانستن همین ویژگی‌ها به تشخیص تفاوت‌های بین علم و شبه علم کمک می‌کند.

وی افزود: شبه علم یا همان علم زرد، به باورها و ادعاهایی گفته می‌شود که با هیچ یک از ویژگی‌های علم همخوانی ندارد، افرادی که به آن باور دارند متعصبانه از باورهای خود دفاع می‌کنند و در عین حال این باورها و ادعاها نه قابل آزمودن با روش های علمی هستند، نه تکرار پذیر هستند و نه در بلند مدت پایایی دارند. طالع بینی، کف بینی، قانون جذب و برخی از سخنرانی‌های انگیزشی، نمونه‌های بارزی از شبه‌علم هستند.

این مدرس دانشگاه با بیان این که «در برخی موارد شناسایی مرزهای بین علم و شبه علم به سختی امکان پذیر است» گفت: برای مثال یکی از نمونه‌های بسیار بحث برانگیز در این خصوص آزمون شخصیت MBTI است که هرچند تا کنون پژوهش‌های زیادی بر اساس آن انجام شده است، اما برخی یافته‌ها گواه از آن دارد که این ابزار پایایی لازم برای سنجش ویژگی های شخصیت را ندارد و افراد در بازه‌های زمانی مختلف، در پاسخ به این آزمون با ویژگی‌های شخصیتی مختلفی روبرو می‌شوند. این موضوع درحالی است که ما شاهد هستیم که علاقمندی افراد برای استفاده از این آزمون به منظور پیش بینی موفقیت شغلی، تحصیلی و … رو به افزایش است و با توجه به عدم پایایی کافی این ابزار که طی پژوهش‌های اخیر مشخص شده است، یعنی پاسخ به آزمون در بازه‌های زمانی مختلف نتایج متفاوتی در بر خواهد داشت، آسیب‌هایی به افراد وارد می‌شود. بر این اساس، توصیه منتقدین این است که در استفاده از این آزمون، جانب احتیاط رعایت شود.

این روانشناس درباره روانشناسی شبه علمی و گستردگی آن، گفت: در این میان، روانشناسی نیز از گزند شبه علم در امان نمانده است و امروزه شاهد آن هستیم که روان شناسی علمی تلاش می‌کند تا میان روانشناسی علمی و شبه علم یا همان علم زرد تمایز قائل شود. با این حال، روانشناسی زرد یا شبه علمی در بین مردم به دلایل مختلف از محبوبیت بالایی برخوردار است. شاید بتوان به این نکته اشاره کرد که روانشناسی زرد مطالبی را بیان می‌کند که مردم دوست دارند آنها را بشنوند، فارغ از اینکه چقدر با واقعیت همخوان هستند یا خیر. روانشناسی زرد یا همان شبه علم، همیشه راه‌های آسان را پیشنهاد می کند و با جملات انگیزشی برای مدت کوتاهی، آنچه مردم می خواهند را به آنها می گوید.

دوستی ادامه داد: نکته قابل تامل در این است که افراد، با اینکه به وضوح می‌دانند این روش‌ها در طولانی‌مدت اثربخش نیست، اما به دلیل پیامد کوتاه مدت که فرد در لحظه احساس بهتری دارد یا به زبان روانشناسی، تقویت منفی یا همان حذف محرک ناخوشایند دریافت می کند، این رفتار را ادامه می دهد و چرخه ادامه پیدا می کند. این امر در حالی است که ما می‌دانیم پروسه روان درمانی و مبتنی بر روش های علمی، فرآیندی طولانی مدت و در برخی شرایط دردناک است که در نهایت منجر به بازسازی شخصیت و رفع مشکلات مربوط به روان می شود، اما بازهم تاکید می کنم انسان همیشه به دنبال راهکارهای ساده است و شبه علم با روش های ساده، آنچه مردم می خواهند را به آنها می‌گوید.

وی در پایان با اشاره به روی آوردن برخی روانشناسان به روانشناسی زرد تصریح کرد: با وجود تمام آسیب هایی که شبه علم یا علم زرد به افراد وارد می کند، متاسفانه امروزه به دلایل مختلف برخی از افراد که حتی تحصیلات دانشگاهی روانشناسی دارند هم به شبه علم روی آورده اند و به جای استفاده از روش های علمی مبتنی بر شواهد، از روش های غیر علمی و مبتنی بر “به چیزهای خوب فکر کن”، “دنیا در دستان توست” و مواردی مشابه استفاده می کنند. هر چند که این موضوع آسیب زننده است، اما ممکن است به دلیل ناآگاهی مردم، خطاهای شناختی و بسیاری از موارد دیگر، بازار علم زرد داغ‌تر از روش‌های علمی مبتنی بر شواهد باشد.

دبیر رقیه‌السادات حسینی

خبرنگار یگانه کربلایی

دلایل روانی بی‌توجهی افراد به رعایت پروتکل‌ها

یک روانشناس با تاکید بر اینکه کاهش رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی مقابله با کووید ۱۹ تحت تاثیر عوامل گوناگونی قرار دارد، گفت: از جمله دلایل کاهش توجه افراد به دستورالعمل‌های بهداشتی، مشاهده رفتارهای اجتماعی سایر افراد جامعه است، به گونه‌ای که هرچه افراد بیشتری از رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی سر باز می‌زنند، شاهد افزایش حساسیت زدایی افراد نسبت به رعایت این دستورالعمل‌ها هستیم.
دکتر پیمان دوستی ۲۶ آبان ۹۹ در گفت‌وگو با ایسنا، با بیان اینکه در دوران پاندمی کووید ۱۹ بیش از هر زمان دیگری نیاز به یک همکاری گروهی در بین افراد جامعه احساس می شود، اظهار کرد: کاهش حساسیت افراد نسبت به رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی را می‌توان از چندین جهت مورد بررسی قرار داد. عدم مسئولیت پذیری اجتماعی و انکار موضوع به گونه‌ای که برخی تصور می‌کنند از ابتلا به بیماری مصون هستند و مشکلات تنها برای دیگران رخ می‌دهد، می‌تواند بنا بر دلایل روانشناختی مختلفی ایجاد شود.

این روانشناس ادامه داد: اگرچه می‌توان کاهش حساسیت افراد نسبت به رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی را ناشی از انکار آسیب پذیری و عدم مسئولیت پذیری اجتماعی آن‌ها دانست، اما نمی توان مسئولیت رعایت نکردن دستورالعمل‌ها را کاملا به انکار آسیب پذیری و عدم مسئولیت پذیری اجتماعی معطوف کرد چراکه عوامل متعددی در این موضوع دخیل هستند.

وی در ادامه به بیان تعدادی از عوامل موثر در کاهش توجه مردم به رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی مقابله با کووید ۱۹ پرداخت و ادامه داد: یکی از دلایل این است که امروزه بخش بزرگی از خوراک خبری را رسانه هایی نظیر تلویزیون و شبکه های اجتماعی تامین می کنند. این امر همانطور که می تواند مفید باشد، زیان هایی نیز به همراه دارد. برای مثال، اخبار ضد و نقیض از رسانه های مختلف می تواند حساسیت مردم نسبت به هشدارها را کاهش دهد. از سوی دیگر برخی تحقیقات روانشناسی اجتماعی نیز نشان می دهند، تکرار بیش از اندازه اخبار می تواند منجر به فرآیند حساسیت زدایی نسبت به اخبار و کاهش توجه افراد به هشدارها شود.

به گفته دوستی، از دیگر عوامل کاهش حساسیت مردم نسبت به هشدارها و رعایت پروتکل ها، طولانی شدن مدت پاندمی این بیماری است. در واقع پاندمی کرونا به طور چشم گیری وضعیت زندگی، کار و مناسبت های اجتماعی افراد را تحت تاثیر قرار داده است و از سوی دیگر وضع قوانین محدود کننده نیز در تغییر وضعیت زندگی مردم موثر بوده است. ادامه این روند منجر شده است تا به تدریج مردم احساس فرسودگی کنند، حساسیتشان کاهش پیدا کند و تمایل به بازگشت زندگی طبیعی خود داشته باشند، همچنین این امر با افزایش بی اعتنایی افراد نسبت به منابع خبری نیز شدت می یابد.

این روانشناس ادامه داد: بر اساس تحقیقات روانشناسی اجتماعی، افراد به دو دلیل عمده نیز ممکن است رفتارهایی هم‌سو با جامعه از خود نشان ندهند، این دو دلیل شامل نیاز برای حفظ فردیت خود و نیاز به حفظ کنترل بر زندگی خود است. ممکن است برخی احساس کنند تحمیل پروتکل ها مانع ارضای این دو نیاز می شود و حاضرند در ازای پرداخت هر هزینه مالی و جانی برای خود و جامعه، از پروتکل ها سرپیچی کنند تا این دو نیاز خود را برآورده کنند، همانطور که می بینیم این اتفاق در سایر کشورها نیز در حال رخ دادن است.

خبرنگار مینا عبادی

دبیر سولماز خوان

دورکاری و ایجاد فرسودگی شغلی

یک روانشناس مطرح کرد: هرچند برخی یافته های پژوهش ها دارای تناقضاتی هستند اما به نظر می رسد ترکیبی از دورکاری و خدمت در محل سازمان می تواند از فرسودگی شغلی بکاهد، به طوری که دورکاری طولانی مدت و یا حضور پیوسته در محل کار، هر دو می توانند با فرسودگی شغلی در ارتباط باشند.
دکتر پیمان دوستی ۲ آبان ۹۹ در گفت‌وگو با ایسنا، با بیان اینکه رابطه میان فرسودگی شغلی کارمندان و کاهش عملکرد سازمان‌ها منجر به انجام پژوهش‌هایی در این باره شده است، اظهار کرد: با وجود اینکه این پژوهش ها در سال های گذشته و قبل از پاندمی کرونا ویروس انجام شده‌اند، اما طی مصاحبه هایی که اینجانب با برخی کارمندان سازمان های مختلف داشته‌ام، تقریبا بخش قابل توجهی از افراد دور کار و افرادی که مشغول خدمت در محل کار هستند، نشانه هایی از فرسودگی شغلی را دارند.

وی ادامه داد: شاید دلیل آن این است که در دوران پاندمی کرونا، باید به دنبال رد پای متغیرهای دیگری نیز برای بروز فرسودگی شغلی باشیم. برای مثال، محدود شدن تعاملات بین فردی، تغییر سبک زندگی، محدود شدن تفریح ها، فشارهای اقتصادی وارد شده به برخی سازمان ها و حتی به گفته برخی کارمندان استفاده طولانی مدت از ماسک در محل خدمت و دیگر موارد ممکن است از عواملی باشند که تاب آوری ما را پایین آورده و افراد احساس فرسودگی شغلی بیشتری را نسبت به گذشته تجربه کنند.

به گفته‌ی دوستی، فرسودگی شغلی به معنای خستگی مفرط ناشی از درگیری طولانی مدت در چالش های شغلی است و هنگامی که میزان این چالش ها فراتر از میزان تاب آوری افراد باشد، فرسودگی شغلی بروز می‌کند. همچنین فرسودگی شغلی در زمانی که کارمندان دارای استرس شغلی، نارضایتی شغلی، احساس بی عدالتی و احساس عدم درک متقابل هستند، بیشتر دیده می‌شود. درواقع فرسودگی شغلی نوعی خستگی جسمی، هیجانی و روانی است که در اثر فشار کار طولانی مدت و سخت ایجاد می شود.

این روانشناس درباره آثار فرسودگی شغلی بر روی افراد گفت: برخی آسیب های جسمی ناشی از فرسودگی شغلی شامل سردرد، تهوع، کم خوابی، تغییرات در عادات غذایی و برخی آسیب های هیجانی و روانی آن شامل احساس افسردگی، درماندگی، و نگرش منفی نسبت به خود، شغل، سازمان و به طور کلی زندگی است.

وی معتقد است که برای رفع مشکل مربوط به فرسودگی شغلی، شاید بتوان دو سهم را یکی برای سازمان ها و دیگری برای کارمندان در نظر گرفت. برای مثال، سازمان ها می توانند با ایجاد شرایطی برای تفریح یا استراحت کارمندان، ایجاد انگیزه، ایجاد تنوع در محیط کار مانند تغییر چیدمان،ایجاد تعامل دوسویه بین مدیران و کارمندان و حذف ساعات اضافه کاری در کاهش فرسودگی شغلی گامی بردارند.

دوستی افزود: سازمان‌ها می‌توانند با کاهش حجم کاری کارمندان، برگزاری انواع دوره های روانشناختی مربوط به افزایش تاب آوری، یادگیری مهارت های زندگی و دیگر دوره های روان شناختی و نهایتا استفاده از حضور روانشناسان در محیط سازمان به کاهش فرسودگی شغلی کارمندان کمک کنند.

این روانشناس با اشاره به سهم کارمندان در کاهش فرسودگی شغلی، افزود: کارمندان می توانند از راهکارهایی مانند افزایش آگاهی و دانش خود از کار، ایجاد تعامل مناسب با همکاران، ابتکار و خلاقیت در نحوه انجام کار و … فرسودگی شغلی را کاهش دهند، همچنین افراد باید توجه داشته باشند که  تلاش در جهت منطبق شدن با شرایط فعلی زندگی، به شکلی که نیاز به تفریح، نیاز به روابط بین فردی و دیگر نیازهای اساسی آنها ارضا شود، می‌تواند در شرایط پاندمی کرونا مفید واقع شود.

خبرنگار مینا عبادی

دبیر سولماز خوان

چرا برخی در پاییز افسرده می شوند؟

به گفته یک روانشناس، نوعی از افسردگی با نام «افسردگی فصلی» در فصل‌های پاییز و زمستان به دلیل کوتاه بودن روزها و سرد بودن هوا ممکن است برخی افراد را درگیر کند.
دکتر پیمان دوستی ۱۱ مهر ۹۹ در گفت‌وگو با ایسنا، اظهار کرد: برخی از افراد تنها در فصل های خاصی از سال، علائم افسردگی را از خود نشان می دهند که به آن افسردگی فصلی یا SAD  گفته می شود. اکثر افراد مبتلا به افسردگی فصلی، در زمستان دچار دوره های افسردگی می شوند، زیرا عدم وجود نور کافی، در بروز این اختلال تاثیر چشمگیری دارد.

این روانشناس ادامه داد: افسردگی، به دوره هایی گفته می شود که فرد خلق پایینی را تجربه می کند و شدت این خلق پایین از نا امیدی های معمولی و  هیجان های غمی که گاه و بیگاه همه افراد در زندگی روزمره خود تجربه می کنند بیشتر است.

به گفته‌ دوستی، این دوره ها می توانند به صورت دلتنگی شدید یا بی علاقگی زیاد به جنبه های لذت بخش زندگی، پدیدار شوند. همچنین ممکن است در افسردگی علائمی چون اضطراب، ترس مرضی، فکر درباره مرگ، نشانه های وسواسی، تغییر در روند خواب، تغییر در اشتها، تغییر در وزن بدون برنامه رژیم غذایی از پیش مشخص، و بدتر شدن خلق در عصر نیز دیده شود.

وی ادامه داد: برای تشخیص یک دوره افسردگی، حداقل باید چهار نشانه از مجموعه نشانه های گفته شده در بیشتر روزهای هفته و بیشتر ساعات روز و دست کم به مدت دو هفته ادامه داشته باشند و برخی عملکردهای زندگی فرد را تحت تاثیر قرار دهند.

دوستی گفت: بنابراین چنانچه نشانه ها کمتر از دو هفته ادامه داشته باشند، یا تعداد نشانه هایی که فرد تجربه می کند کمتر از چهار مورد باشد و نقص قابل توجهی در عملکردهای زندگی فرد ایجاد نکرده باشند، نمی توانند به عنوان یک دوره افسردگی در نظر گرفته شوند و ممکن است فرد تنها یک غمگینی یا خلق پایین را تجربه کند که نمی توان به آن افسردگی گفت.

وی با بیان اینکه طبق پژوهش ها، ۷۵ درصد مبتلایان به افسردگی فصلی را زنان تشکیل می دهند، ادامه داد: مبتلایان به افسردگی فصلی، با تغییر فصل روند بهبودی از خود را نشان می دهند، اما این اختلال برای فرد آزار دهنده است و استفاده از خدمات روان درمانی می تواند برای روبرویی بهتر با این اختلال، کمک کننده باشد.

این روانشناس در انتها افزود:  به طور کلی شیوه های درمانی پیشنهاد شده برای افسردگی فصلی، تقریبا شبیه همان شیوه هایی است که برای افسردگی عمده نیز استفاده می شوند و جهت درمان می‌توان از انواع مداخلات روان درمانی مانند درمان شناختی رفتاری، پذیرش و تعهد درمانی و همچنین مداخلات دارو درمانی استفاده شود.

خبرنگار مینا عبادی

دبیر سولماز خوان

دخترها باهوش‌ترند یا پسرها؟

در حالی که طبق برخی پژوهش‌ها، نمی‌توان تفاوتی میان هوش دختران و پسران قائل شد، برخی دیگر از پژوهش ها عنوان می کنند IQ پسران بیشتر از دختران است و در مقابل نمره کلی هوش هیجانی EQ دختران بالاتر از پسران است و با افزایش سن دختران، توانایی های انعطاف پذیری و کنترل تکانه از هوش هیجانی آنها ارتقا می یابد؛ این در حالیست که در پسران با بالا رفتن سطح تحصیلات، مهارت های خودشکوفایی و استقلال از هوش هیجانی آنها افزایش می یابد.

دکتر پیمان دوستی ۲۵ شهریور ۹۹ در گفت‌وگو با ایسنا، اظهار کرد: با تمام چیزهایی که در خصوص هوش می دانیم، باید بگویم که هیچ چیز از آن نمی دانیم، چرا که هوش یک صفت فرضی و یک مفهوم انتزاعی است. با این حال، شاید بتوان گفت، چیزی که به عنوان ضریب هوشی یا IQ می شناسیم، مجموعه استعدادهایی است که عواملی مختلفی در آن اثر می گذارند و در فردی با فرد دیگر متفاوت است.

این روانشناس ادامه داد: طبق تعریف وکسلر، هوش، مجموعه شایستگی های فرد در تفکر عاقلانه، رفتار منطقی و اقدام موثر در سازش با محیط است. در تعریف هوش سه جنبه را باید در نظر گرفت؛ توانایی و استعداد کافی برای یادگیری و درک امور، هماهنگی و سازش با محیط و استفاده از تجارب گذشته، استدلال صحیح و پیدا کردن راه حل منطقی در مواجهه با مشکلات.

دوستی افزود: نوع دیگری از هوش وجود دارد که اغلب به عنوان هوش هیجانی یا EQ شناخته می شود. این نوع از هوش به عنوان مجموعه مهارت هایی مثل توانایی ارتباط اجتماعی کارآمد، انگیزه دادن به خود، پشتکار در شرایط دشوار، خود کنترلی در خصوص رفتارهای تکانشی، تنظیم هیجان، همدلی با دیگران، امیدواری، و رفتار مبتنی بر تفکر، تعریف می شود.

وی درباره تاثیر عوامل محیطی و ارثی بر میزان هوش افراد گفت:  برخی تحقیقات نشان می دهند عوامل محیطی و ارثی بر هوش IQ تاثیر دارند. یکی از معروف ترین پژوهش ها در این زمینه، پژوهش هیرش است که عنوان می کند اهمیت وراثت پنج برابر بیشتر از محیط است، با این حال، برخی دیگر از محققان معتقدند نمی توان تاثیر وراثت و محیط را به طور جداگانه بررسی کرد.

این روانشناس معتقد است، بر این اساس که عوامل محیطی و ارثی بر هوش IQ اثر دارند، برخی محققین عنوان می کنند با محرک های محیطی ممکن است تا حدود ۱۵ سالگی اندکی ضریب هوشی ما ارتقا یابد اما در خصوص هوش هیجانی EQ اوضاع کمی متفاوت است.  به نظر می رسد نقش اکتساب پر رنگ تر از نقش وراثت باشد و افراد بتوانند برای ارتقا هوش هیجانی خود تلاش کنند. به زبانی دیگر می توان گفت هوش هیجانی با توجه به فعالیت هایی که در طول زندگی خود انجام می دهیم می تواند تقویت شود.

به گفته این روانشناس، در خصوص تفاوت های بین هوش دختران و پسران پژوهش های مختلفی صورت گرفته است که برخی یافته ها تناقضاتی با یکدیگر دارند، برای مثال  برخی پژوهش ها بیان می دارند که بین هوش IQ دختران و پسران تفاوت معناداری وجود ندارد، در حالی که برخی دیگر از پژوهش ها عنوان می کنند هوش IQ پسران بیشتر از دختران است.

وی با بیان اینکه طبق پژوهش‌های انجام شده نمره کلی هوش هیجانی EQ دختران بیشتر از پسران است، اظهار کرد: از سوی دیگر تحقیقات نشان می دهند در دختران با افزایش سن، توانایی های انعطاف پذیری و کنترل تکانه از هوش هیجانی ارتقا می یابد. در پسران با بالا رفتن سطح تحصیلات، مهارت های خودشکوفایی و استقلال از هوش هیجانی افزایش می یابد.

این روانشناس همچنین درباره نقش جنسیت در عملکرد افراد گفت: به طور خلاصه پژوهش های انجام شده عنوان می دارد که عملکرد پسران در مهارت های حل مساله، ریاضی و فضایی بهتر از دختران است در حالی که دختران توانایی های کلامی بالاتری دارند. همچنین دختران در پردازش شنیداری، و پردازش چندگانه حسی از حافظه فعال، عملکرد بهتری نسبت به پسران دارند.

خبرنگار مینا عبادی

دبیر سولماز خوان

کرونا ابتلا به وسواس فکری را تشدید می کند؟

یک روانشناس با بیان اینکه داده های معتبرِ مبتنی بر پژوهش در راستای افزایش شیوع وسواس همزمان با پاندمی کرونا وجود ندارد، اظهار کرد: آنچه به عنوان اختلال وسواس شناخته می شود، با تغییرات موقت یا نشخوارهای ذهنی موقتی که به علت تغییرات محیطی ما اتفاق می افتد، متفاوت است.
دکتر پیمان دوستی ۱۳ شهریور ۹۹ در گفت‌وگو با ایسنا، گفت: هرچند هنوز پژوهش معتبری در این خصوص انجام نشده است اما بررسی‌هایی که در زمینه‌ سوابق مراجعه کنندگان به کلینیک با شکایت نشخوار بیش از حد در خصوص کرونا انجام داده‌ام نشان می‌دهد که بیشتر این افراد در سوابق تاریخچه ای خود با وسواس روبرو شده بودند و نمی توان گفت شروع وسواس آنها با پاندمی کرونا همزمان است.

وی ادامه داد: هرچند در ماه اول شیوع اپیدمی کرونا، مراجعه افراد با گزارش نشخوارهای ذهنی بالا رفته بود، اما اکثر این افراد در مراجعه های بعدی خود چنین شکایتی نداشتند.

به گفته‌ دوستی، نشخوارهای ذهنی موقتی که به دلایل وقوع اتفاق هایی در محیط ما به وجود می‌آیند، به عنوان اختلال وسواس شناخته نمی‌شوند چراکه اختلال وسواس فکری شامل فکر، عقیده، باور، تکانه یا تصور سمج و مزاحمی است که بیشتر از یک ساعت در روز وقت فرد را می گیرد و به شکل پایدار یعنی در طول زمان و نه موقتی وجود دارد.

وی درباره‌ این موضوع که آیا پاندمی کرونا موجب شیوع بیشتر وسواس شده است یا خیر؟ گفت: فعلا نمی توان نظری داد و در آینده پس از انجام مطالعات پژوهشی قابل پاسخ است چراکه هر پاسخی که اکنون داده شود صرفا بر اساس حدس و گمان و فاقد داده های دقیق است.

دوستی در ادامه با بیان اینکه داده های معتبرِ مبتنی بر پژوهش در راستای افزایش شیوع وسواس همزمان با پاندمی کرونا وجود ندارد، اظهار کرد: آنچه به عنوان اختلال وسواس شناخته می شود، با تغییرات موقت یا نشخوارهای ذهنی موقتی که به علت تغییرات محیطی ما اتفاق می افتد، متفاوت است.

این روانشناس درباره‌ علت ایجاد وسواس فکری اظهار کرد: در سبب شناسی وسواس، علت های مختلفی شامل مشکلات فیزیولوژیکی، ارث، اضطراب و… بیان شده است که افراد ممکن است به یکی از این دلایل، یا ترکیبی از عوامل مختلف، به این اختلال دچار شوند.

وی ادامه داد: برخی از پژوهش ها بیانگر این موضوع هستند که تجربه مشکلات اضطرابی در دوران رشدی یا پیوسته در معرض استرس قرار داشتن، می تواند پیش بینی کننده اختلال وسواس باشد، همچنین سهم ژن هایی که به ارث می بریم در مستعد بودن برای ابتلا به وسواس نیز، غیر قابل انکار است.

دوستی معتقد است، وسواس فکری می تواند شامل هر فکر، تکانه یا تصویر سمج، مزاحم و تکرار شونده ای باشد که بیشتر از یک ساعت در روز فرد را مشغول نگه می دارد و نقص در عملکرد فرد ایجاد می کند. بر این اساس می توان گفت، محتوای وسواس فکری می تواند متغیر باشد و هرکس با توجه به برخی شرایط زمینه ای که در آن قرار دارد، انواع مختلفی از وسواس فکری را تجربه کند.

وی درباره‌ ارتباط بین جنسیت و سن افراد با وسواس فکری ادامه داد: پژوهش ها نشان می دهند وسواس در دوران نوجوانی بین پسرها شایع تر از دخترهاست یعنی پسرها در سنین پایین تری به وسواس مبتلا می شوند و دخترها در سنین بالاتری وسواس را تجربه می کنند. با این حال، نرخ ابتلا به وسواس در بین بزرگسالان بین زنان و مردان برابر است.

این روانشناس با بیان اینکه نشانه های وسواس فکری را می توان به صورت افکار، امیال یا تصاویر بازگشت پذیر و پایداری که مزاحم و ناخواسته هستند و موجب اضطراب و ناراحتی فرد می شوند تعریف کرد، افزود: فرد سعی می کند این علائم را به کمک افکار یا اعمال دیگری یعنی با اجرای یک اجبار نادیده بگیرد و یا سرکوب و خنثی کند.

وی معتقد است به طور معمول وسواس موجب اتلاف وقت می شود یعنی بیش از یک ساعت در روز وقت فرد را می گیرد و موجب ناراحتی و نقص عملکرد در چندین حوزه از زندگی فرد می شود.

دوستی با بیان اینکه درمان وسواس ضرورت دارد، اظهار کرد: برای درمان وسواس شیوه های مختلفی اعم از دارو درمانی، روان درمانی و یا ترکیبی از آنها استفاده می شود که در برخی شرایط مراجعه به روانشناس و در برخی موارد مراجعه به روانپزشک و در برخی مواقع دریافت خدمات همزمان از روانشناس و روانپزشک می تواند کمک کننده باشد.

  • خبرنگار مینا عبادی
  • دبیر سولماز خوان

آزمون سنجش احساس خود-ارزشمندی

آزمون سنجش احساس خود-ارزشمندی توسط دوستی و حسینی نیا (۱۳۹۹) ساخته شد. نمره گزاری این آزمون به صورت یک طیف لیکرت ۵ درجه‌ای از گزینه های هرگز تا همیشه می‌باشد. نمره کلی این آزمون عددی بین ۲۶ تا ۱۳۰ است که احساس خود-ارزشمندی شما را مورد سنجش قرار می‌دهد. این ابزار چهار خرده مقیاس شامل ۱)‌ روابط بین فردی، ۲) پذیرش خود، ۳) احساس شایستگی، و ۴) معنای زندگی را نیز مورد سنجش قرار می‌دهد. در مطالعه دوستی و حسینی نیا (۱۳۹۹)، آلفای کرونباخ این ابزار برای نمره کل احساس خود-ارزشمندی ۹۶/۰، و برای خرده مقیاس‌های ۱)روابط بین فردی ۸۹/۰، ۲)پذیرش خود ۹۱/۰، ۳)احساس شایستگی ۸۶/۰، و ۴)معنای زندگی ۹۴/۰ می‌باشد. میانگین نمره کل احساس خود-ارزشمندی برای نمونه مورد مطالعه ۶۰/۵۶ بود. همچنین ضریب همبستگی باز آزمایی ۱۰ روزه این ابزار برای نمره کل احساس خود-ارزشمندی ۹۸/۰ و برای خرده مقیاس‌ها به ترتیب ۹۸/۰، ۹۸/۰، ۸۷/۰، و ۹۷/۰ بود.

دانلود رایگان پرسشنامه سنجش احساس خود-ارزشمندی

از اینجا می توانید به صورت آنلاین و رایگان، به این آزمون پاسخ دهید.

آزمون سنجش احساس خود ارزشمندی

داوطلب گرامی

لطفا در خصوص هر سوال، گزینه ای که در ۶ ماه گذشته بیشتر با وضعیت حال شما همخوان بوده است را انتخاب نمایید.

You must fill out this field.
You must fill out this field.
You must fill out this field.
You must fill out this field.
You must fill out this field.
You must fill out this field.
You must fill out this field.

دستورالعمل هاي خود مراقبتي به هنگام تجربه استرس

با شيوع ويروس جديد كرونا، تغييراتي در سبك زندگي افراد اتفاق افتاد كه اين تغييرات استرس هايي را با خود به همراه دارد. در اينجا دكتر پيمان دوستي، دستورالعمل هايي را در چند گام براي خود مراقبتي به هنگام تجربه استرس، خصوصا در زمان شيوع كرونا ويروس پيشنهاد مي دهد: